loading...

دست نوشته های ما

سمعک,سمعک اتیکن,سمعک اینترتون,سمعک استارکی,سمعک فوناک,سمعک زیمنس,سمعک ویدکس,سمعک یونیترون,انواع سمعک,انواع سمعک ها,خرید سمعک,قیمت سمعک,سمعک هوشمند,

بازدید : 24 یکشنبه 13 مهر 1399 نظرات (0)

 

 تبدیل اصوات دریافتی به سیگنال های الکتریکی

 قابلیت اتصال به کامپیوتر و تنظیم دستگاه

 امکان برنامه ریزی بر روی سمعک

 تشخیص صداهای محیطی و گفتار

 حذف دیجیتالی فیدبک

 داشتن حالت های مختلف شنیداری در حافظه سمعک هوشمند برای محیط های مختلف

 امکان تمرکز بیشتر بر روی گفتار با استفاده از میکروفن های جهت دار

 انعطاف پذیری بالا

 مجهز بودن برخی از سمعک های دیجیتال به تکنولوژی بیسیم

درباره سمعک هوشمند

در سمعک‌ های هوشمند، مانند سمعک ویدکس علاوه بر پردازش دیجیتالی پیشرفته صداهای دریافتی، امکان ذخیره و نگهداری داده‌ها نیز وجود دارد. این داده ها شامل نحوه استفاده کاربر از سمعک در محیط های مختلف می باشد. پس از یک تا دو هفته، ذخیره سازی داده ها بر روی دستگاه، تنظیمات مورد نیاز کاربر بصورت خودکار سنجیده می شود. و بر روی دستگاه اعمال می گردد. از آن پس با ورود فرد به هر محیطی، مکانیسم سمعک شروع به شناسایی محیط اکوستیکی کرده؛ و تنظیمات مربوط به آن محیط را به طور خودکار اعمال می کند.

 

در این مرحله الگوریتم های دقیق و پیشرفته سمعک، محاسبات و سریعی را انجام می دهند، و درک گفتار در آن محیط را به حداکثر می رسانند. به دلیل اینکه این سمعک ها، سطح مطلوب صوتی و میزان تقویت صوت ها برای فرد استفاده کننده را یادمی گیرند، به آنها سمعک هوشمند می گویند. از دیگر قابلیت های این گونه از سمعک ها تنظیم آنها با کامپیوتر است. که وجود کانال ها و باند های متعدد این تنظیمات را آسان تر و پیشرفته تر می سازد. سیستم ردیاب گفتار، همزمان با تقویت گفتار به کنترل و حذف صوت های مزاحم می پردازد. و استفاده از سمعک را برای فرد استفاده کننده ایده آل و لذت بخش می کند.

 

امروزه تکنولوژی بیسیم (وایرلس) نیز در سمعک های هوشمند استفاده می شود. که از بروزترین انواع تکنولوژی سمعک ها می باشد. لازم به ذکر است که قیمت سمعک بر اساس تکنولوژی های به کار رفته در آن تغییر می کند. این تکنولوژی قابلیت اتصال با وسایل الکترونیکی مثل لپ تاپ، تلفن، تلویزیون و … را فراهم می کند. سمعک های هوشمند برای انواع مختلف کم شنوایی کاربرد دارد. و در اندازه های مختلف نامرئی، داخل گوشی و پشت گوشی وجود دارد؛ که خوشبختانه شنوایی از طریق دستگاه را تا حد زیادی به شنوایی طبیعی نزدیک کرده است.

 

مزایای سمعک هوشمند

 تکنولوژی بسیار پیشرفته

 تشخیص گفتار از اصوات مزاحم و حذف صوت های مزاحم

 مکانیسم میکروفن های چندگانه جهت دار (امکان دریافت صدا از تمام جهات را فراهم می کند)

 مدارهای الکتریکی ضد سوت بسیار هوشمند

 مکانیسم ردیاب نویز

 برنامه ریزی های مختلف و امکان ذخیره و نگهداری برنامه ها بر حسب نیاز افراد کم شنوا

منبع:

https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%88%D8%A8-%DA%AF%D8%B1%D8%AF%DB%8C-96/3635738-%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D9%85%D8%B9%DA%A9-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B1%D8%A6%DB%8C-%D9%87%D9%88%D8%B4%D9%85%D9%86%D8%AF

بازدید : 18 دوشنبه 31 شهریور 1399 نظرات (0)

بنابراین احتیاط و توجه به جزئیات هنگام انتخاب پتانسیومتر مورد نظر برای سفارش و موقعیت 

تنظیم پتانسیومتر توصیه می شود. هر تولید کننده از ترمینولوژی استفاده می کند که ضرورتا با 

اصطلاحات تولیدکننده های دیگر هنگام نامیدن خرید سمعک زیمنس پتانسیومترهای موجود یکی نیست . برای مثال، یک 

کمپانی ممکن است پتانسیومتر کاهش یا افزایش SSPL90 را تحت عنوان کنترل MPO(حداکثر توان 

خروجی) بنامد، در حالیکه ممکن است کمپانی دیگری آن را کنترل P بنامد. در حال حاضر هیچ 

استاندارد قطعی برای نامیدن این گونه کنترل ها وجود ندارد. ادیولوژیست احتیاج دارد که بداند کدام 

پارامتر پاسخ با تنظیم مورد نظرتحت تاثیر قرار خواهد گرفت.علاوه براین تولیدکننده های مختلف 

روش های مختلفی را برای دست یابی به تنظیمات پاسخ مورد نظر از طریق یک پتانسیومتر انتخاب 

می کنند . برای مثال پتانسیومتری که تحت عنوان H طبقه بندی شده ممکن است پیشنهاد کند که 

زمانی که آن روی Max تنظیم شود پاسخی با تاکید high frequency ثبت میشود. هرچند راه های 

مختلفی وجود دارد که اینگونه پاسخ ها با یک تاکید می تواند بدست آید . یک روش این است که بهره 

فرکانس های پایین را کاهش دهیم . روش دیگر افزایش gain برای فرکانس های بالا یا وسیع کردن 

پاسخ برای اینکه فرکانس های بالاتر را نیز شامل شود، می باشد. برای استفاده موثر از پتانسیومترها 

، فرد باید بداند که تنظیم چه تاثیری روی پاسخ دارد. این اطلاعات باید در برگه مشخصات تولیدکننده 

توضیح داده شوند. تنها راه برای دانستن اینکه بعد از تنظیم پتانسیومتر چه تغییری در پاسخ سمعک 

ایجاد شده، تفاوت کوپلر یا گوش واقعی است.

بازدید : 25 سه شنبه 04 شهریور 1399 نظرات (0)

 

دامنهABR توده ای برای بزرگسالان متناسب با جنسیت و شرایط تست مشابه سازی شد. Don معیار هدف را برای بالاترین حساسیت(95درصد) و ویژگی سایت تهران صفیر قابل قبول (50 درصد) تعیین کرد و حساسیت و ویزگی این معیارها را جداگانه ارزیابی کرد.طبق شکل13.9 حساسیت95 درصد باعث ایجاد ویژگی 88 درصد مربوط به افراد بدون تومور وشنوایی نرمال می شود.به علاوه ویژگی50 درصد منجر به کشف تمام بیماران توموردار در تحقیقشان شد.(حساسیت100درصد)بنابراین به نظر می رسد که ABR توده ای توانایی تشخیص بیماران بدون تومور که برای عکسبرداری آمده اند را دارد.چرا دامنهABR توده ای به تومورهای کوچک نسبت به معیارهای دامنه و نهفتگی استاندارد حساس تر است؟ دلیل اصلی این است که موج های اقتباسی هم ردیف، پاسخ های با تاخیر زمانی را در طول حلزون با تحریک و تجمع موج های اقتباسی که پاسخ عصبی کاملی را منعکس می کند، همزمان می کند.

بنابراین فعالیت تمام عوامل عصبی به جای زیر مجموعه ها با دامنه توده ای ترکیب می شود.حذف هر مقداری از فعالیت عصبی توسط توممور، منجر به کاهش شدید در دامنهABR توده ای می شود، بنابراین نسبت به دامنه ونهفتگی استاندارد حساس تر است چون نیاز به عوامل عصبی خاص(مانند  فرکانس بالا )دارد.همان طور که قبلا گفته شدABR توده ای برای افراد با شنوایی نرمال ویژگی خوبی دارد.تفراد نرمال گروه معیاراصلی هستند چون تومورهای کوچک اغلب با وجود شنوایی نرمال رخ می دهد.اگرچه کم شنوایی ممکن است باعث کاهش ویژگیABR توده ای شود اما می تواند کشف تومور را با کاهش دامنهABR توده ای تسریع بخشد.مشکل اصلی باABR توده ای نبود حساسیت برای ویژگی قابل قبول است.جبران کم شنوایی ممکن است مناسب نباشد چون جبرانی برای اثرات تومور است.بنابراین در حالی که چنین جبرانهایی ممکن است ویژگیABR توده ای را بهبود ببخشد باعث کاهش حساسیت آن شوود و باعث افزایش احتمال کشف نشدن تومور شود.تحقیق های بیشتری برای پیداکردن راههایی برای بهبود ویژگی مربوط به کم شنوایی بدون افزایش حساسیت انجام شده.به طور مثال فرض این است که نبود حلزون دامنهABR توده ای را با کاهش خروجی عصبی کم می کند و این کاهش مربوط به میزان کم شنوایی است.ما همچنین فرض می  کنیم که تومورهای کوچک باعث کاهش دامنهABR توده ای می شود که دلیل آن علاوه بر کاهش خروجی عصبی ناهمزمان کردن فعالیت عصب است.به علاوه میزان ناهمزمانی عصبی کاملا با تغییرات درآستانه های شنوایی منعکس نمی شود.بنابراین انتظار می رود که دامنه ABR توده ای به دلیل اثرات جانبی ناهمزمانی، کاهش بیشتری نسبت به آنچه با آستانه های ادیومتریک پیش بینی می شوددارد. یافته های دیگری از این فرضیه حمایت می کند. در بیماران تومور دار دامنهABR توده ای بسیار کمتر از میزان مورد انتظار با آستانه های شنوایی است. بنابراین فرض این است که اثرات کم شنوایی حلزونی تا میزان زیادی قابل حل است.یک پیشرفت ABR توده ای که باید حساسیت و ویژگی ان را بهبود ببخشد از قیاس ABR توده ای استفاده می کند.اطلاعات آستانه ای ABR توده ای در افرادبدون تومور و نرمال در شکل13.10 نشان داده شده. این نمودار نشان می دهد که تفاوت آشکاری در دامنهABR توده ای بین گوشها وجود ندارد و انحراف استاندارد حدود10 درصد است.

 

 

بازدید : 19 شنبه 01 شهریور 1399 نظرات (0)

 معمولا این اتفاق می افتد چونکهhelix lock به اندازه کافی چین خوردگی ندارد.

خیلی از التهاب های کلی میتوانند براثر واکنش های آلرژیک ایجاد شوند،اما این مسئله خیلی نادر قیمت سمعک است.راه حل این است که قالب گوش با مواد متفاوتی بازسازی شود یا قالب گوش با موادی که بیمار امیدوار است آلرژیک نباشد، روکش داده شود مثل لاک آرایشی ناخن.

مشکل دیگر که آن هم نادر است این است که بیمار سعی میکند سمعکی را که برای گوش دیگر اوست استفاده کند یا سمعکی را که برای شخص دیگری ساخته شده است را استفاده نماید.این اشتباه زمانی اتفاق می افتد که سمعک یا قالب گوش شروع به ساخته شدن می کند یا در هنگام فیتینگ اتفاق می افتد.

نگه داری نامناسب قالب گوش:

سعک ها مخصوصا نوعCIC و ITCگاهی اوقات میتوانند از گوش بیرون بیفتند. حرکات فک بیمار هنگام صحبت کردن،خمیازه کشیدن و جویدن میتواند دیواره های کانال گوش را حرکت دهد که این حرکت برای بیرون انداختن سمعک از گوش کافی است.

راه حل ها عبارتند از:

1) بازسازی سمعک در انواعی که ویژگی نگه دارندگی خوبی داشته باشند برای مثال       

استفاده شودITCمی تواند به جای Low profile ITEاستفاده شودCICمیتواند به جای ITC

2)بازسازی کانال گوش برای کانال گوش طولانی تر

3)بازسازی کانال گوش و گرفتن این اثر با یک ماده واسط چسبناک هنگامی که فک بیمار باز است. بنابراین عرض کانال در قسمت انعطاف پذیر کانال بیشتر است.این اثر باید تا بعد از خمیدگی دوم کشیده شود حتی اگر سمعک به این عمق وارد نشود.

کیفیت صدای خود و اثر انسداد:

هریک از تعاریفی که توسط استفاده کننده سمعک درباره صدای خود ارائه میشود،نشان دهنده خیال او در مورد صدای خود که در کانال گوش نامناسب است:غرش، طنین،مثل صحبت کردن در یک بشکه،مثل هنگام سرماخوردگی.چونکه بسیاری از مردم نمیتوانند تخیلات خود را توصیف کنند(مثل تاکید کم یا خیلی زیاد فرکانس های پایین،میانی و بالا) همه ما میتوانیم از یک توصیف مخالف در مورد صدای خود بیمارکه بعضی از چیزها وجود دارند که بیمار روش شروع تقویت آن را دوست ندارد.نتیجه میگیریم اگر بیمار گزارش دهد که صدای دیگر مردم خوب نیست این مشکل  ابتدا به عنوان اینکه شاید مشکل صدای خود را حل کند، ثبت میشود.

قالب گوش بیش از اندازه کانال گوش را مسدود میکند:

همان طور که در بخش5.3.2 بحث کردیم، انسداد کانال گوش در بخش غضروفی اجازه ارتعاش دیواره های کانال گوش را خواهد داد واز این رو باعث تولید صداهای با سطح شدت بالا در قسمت های باقیمانده کانال که ان را در میان گرفته است ، میشود.

در صداهای با فرکانس پایین این دلیل SPL در پرده گوش باعث افزایش صدا تا بیش از 30db شده که بستگی به باز بودن کانال گوش دارد.

مشکلات تشخیص داده شده وحل میشوند به وسیله:

1)افزایش مساحت یا کاهش طول vent

2)ساختن قالب گوش با طول کافی پایه کانال برای کشیدن آن تا قسمت استخوانی کانال گوش.

ممکن است مشکلات با این راه حل شامل افزایش سختی ها با وارد کردن و یا برداشتن سمعک و کاهش راحتی باشد.

این موارد میتواند با ساختن نوک قالب گوش به وسیله مواد نرم بهبود یابند.

درآینده وسایل الکترونیکی موثر در خذف اثر انسداد صداها باید ساخته شود.

بازدید : 24 شنبه 01 شهریور 1399 نظرات (0)

تعویض مشکل باتری:

موارد شامل:

رنگ آمیزی بخشی از باتری برای کمتر کردن مشکلات برگشت باتری است.

از یک ابزار برای بازکردن قسمت قیمت سمعک  باتری استفاده میشود.

از یک ابزار مغناطیسی برای نگه داری باتری استفاده میشود.

یک سمعک با باتری بزرگ یا سمعکی که قسمت باتری آن برای باز و مشاهده کردن آسان تر است دوباره فیتینگ میشود.

به بیمار آموزش داده میشود برای تمییز دادن بخش های مثبت ویژگی لامسه ای باتری بیشتر از بخش های قابل مشاهده آن استفاده کند یا برعکس.

زائده قابل برداشت میتواند به هریک ازاین دوتا کمک کند.

ناراحتی های قالب گوش:

قالب گوش و سمعک های BTE،اگر یک فشار بیش از اندازه به هرنقطه وارد کنند همگی میتوانند ناراحتی های فیزیکی برای گوش خارجی ایجاد کنند.

مشکل با پرسیدن از خود بیمار که کجا آسیب دیده است،تشخیص داده میشود یا با استفاده از آزمونهای اتوسکوپی و آزمونهای بینایی،منطقه تحت تاثیر قرارگرفته جستجومیشود.

این تشخیص زمانی که بیماربه مدت طولانی سمعک بگذارد آسان تر تشخیص داده میشود یا میتواند به صورت معقولانه یک روز یا فورا قبل از ملاقات و پی گیری استفاده کند.

راه حل معمول برای حل مشکل ساییدن یک طرف و سپس جلا دادن ناحیه ای از قالب که باعث این مشکل میشود، است.

برای سمعک هایCIC، معمولا ناراحتی میتواند به وسیله سمعکی که خیلی شل است ایجاد شود.اگر بیمار مکررا سمعک را به داخل گوش فشار دهدکه این کار برای نگه داشتن سمعک در داخل گوش و جلوگیری از فیدبک انجام میگیرد،میتواند باعث ایجاد این ناراحتی شود.

MartinوPirzanskiیک شباهت مفید بین کفش پیداکردند:

آنها اگر خیلی بزرگ یا خیلی کوچک باشند،میتوانند باعث زخم پاشوند.

اگراین علت ناراحتی باشد،مشکل باید از دیدگاه یک نگه دارنده ضعیف نگریسته شود.

برای سمعک هایBTEنیز برش تیوب قالب،باعث واردآمدن فشار اضافی بر لاله گوش میشود.

همچنان که در شکل11.1. میبینید،اگر بیمار قالب گوش را فقط به صورت جزئی وارد کند، این فشار نقطه ای میتواند افزایش یابد.

بازدید : 28 شنبه 01 شهریور 1399 نظرات (0)

خلاصه:

فيتينگ بسياري از وسايل كمك شنيداري نياز به يكي از fine-tunedالكتريكي فيزيكي دارد.

سپس بيمار به مدت يك يا دوهفته وسيله كمك شنيداري را امتحان مي كند.وقتي قیمت سعمک كه مريض مديريت سخت دراستفاده از وسايل كمك شنيداري دارد(جاگذاري،برداشتن،استفاده از كنترلها، تعويض باتري)بازآموزي بيمار شايدمشكل راحل كند.وگرنه وسيله كمك شنيداري بايد تغيير فيزيكي داده شود.

همچنين تغيير و اصلاح فيزيكي هنگامي كه بيماراز ناراحتي قالب يا كالبد رنج مي برد يا هنگامي كه وسيله كمك شنيداري در خارج از گوش كار مي كند،لازم خواهد بود.

نوسان فيدبك چندين راه حل نهايي دارد:افزايش احيا در فركانس هاي انتخابي،كاهش اندازه ونت، ساخت يك قالب محكم يا تغييروسيله كمك شنيداري به وسيله ي مديريت فيدبك يا كاهش شدت جريان.

شكايت بيماران در مورد كيفيت صداي خود رايج ومعمولي است.يكي از عوامل رايج،انسداد فيزيكي در كانال گوش است بنابراين بهترين معالجه افزودن ونت يا افزايش اندازه منفذ موجود است.

جايي نوسان فيدبك مانع است كه قالب گوش بتواند بازسازي شودبا پايه كانال به سمت پايين كانال استخواني،ترجيحا از يك ماده نرم استفاده شود.مشكلات صداي خود گاهي اوقات اتفاق مي افتد و به وسيله تغييرات الكترونيكي پاسخ بهره فركانسي براي سطوح بالاي صدا معالجه مي شوند.

شكايت درباره كيفيت آهنگين صدا به وسيله تغيير تعادل بهره فركانس هاي مياني،بالايي وپاييني تعيين مي شود.قسمت سخت دانستن اينكه چه زماني ازبيمار خواسته شوددر انتظار اينكه نهايتا پاسخ ممتاز چه خواهد شد با پاسخ ثابت قدم بماند.

هنگامي كه بيمار در مورد وضوح يا بلندي گفتار يا بلندي نويز شكايت مي كند بايد از بيمار بادقت سوال شود.بنابراين مشخصات آكوستيكي صدا عامل مشكلاتي است كه قابل تشخيص هستند.

كلينيسين ها ابتدا  براي تشخيص اينكه چه بهره اي براي فركانس هاي پايين،بالا و مياني بايد تنظيم شود،ارزيابي مي كنند.سپس كنترلهاي سمعك مناسب تنظيم مي شود.

در اين موارد جايي كه تمييز نيست كه كنترلها بايد تنظيم شود يا چه مقدار بايد تنظيم شود.fine-tuning سيستماتيك مي تواند يكي از دو روش عمومي را انجام دهد:يكي از اينهامقايسه جفت هاست.كه در آن از بيمار خواسته مي شود تا بين دو مشخصه آماده سمعك در توالي هاي سريع انتخاب كند.

مشخصات گوناگون مي تواند به وسيله چيدن آنها در حالات جفتي مقايسه شود.مقايسه جفتي مي تواند براي تطبيق fine-tuningيك سمعك استفاده شود اگر در هر دو آزمايش مقدم بودن كه بر سليقه بيمار پايه گذاري شده است تنظيمات مقايسه  شود.

دومين روش عمومي برايfine-tuning بستگي به درجه بندي مطلق بيمار از كيفيت صدا دارد. بهترين مشخصات تقويتي سمعك(خارج از اين مقايسه ها) بالاترين ميزاني است كه توسط بيمار معين مي شود.

روش ميزان مطلق همچنين مي تواند براي تغييرات قابل تطبيق يك كنترل انتخابي سمعك استفاده شود.اين به وسيله ميزان هدف تصميم انجام مي شود.تنظيم يك كنترل در جهت نشان داده شده به وسيله درجه بندي بيمار انجام مي شود.

مقايسه جفت ها و روشهاي ميزان مطلق براي انجام دادن بهترين هستند.در حالي كه بيمار به مواردگفتاري كه به صورت مداوم ادا مي شود گوش دهد.

بازدید : 15 دوشنبه 27 مرداد 1399 نظرات (0)

 

ميزان مفهوم بودن گفتار كودك بستگي به اين عوامل دارند :

1.   نوع و ميزان افت شنوايي 

2.   روش ارتباطي مورد استفاده 

3.   معلوليت هاي ديگر 

4.   محل تحصيل ( مدارس عادي يا استثنايي )

5.   پيشينه نژادي كودك 

-  هر چه ميزان افت بيشتر باشد و سن شروع كمتر باشد ، قیمت سمعک ميزان مفهوم بودن گفتار كودك كمتر است .  اشكالات گفتاري مختص كم شنوايي هاي متوسط تا عميق است و در كم شنوايي هاي ملايم گرچه ممكن است تاخيري در رشد گفتار وجود داشته باشد ولي مشكل خاصي نداريم .

-  اگر كودك در فركانس هاي زير افت كمتري داشته باشد ، مهارتهاي كلامي بهتري دارد . 

- گفتار كودكان بزرگتر ، بهتر است . 

-                     در مدارس عادي كودكان بزرگتـر چـون بيشتـر از گفتـار استفاده مي كنند وابستگي شان به زبان اشاره كمتر مي شود بنـا بـر ايــن گفتارشان مفهوم تر مي شود ولي در مدارس مخصوص ناشنواها ، كودك بيشتر از اشاره استفاده مي كند نه گفتار. 

     كودكان كم شنوا بيش از كودكان شنوا بر نشانه هاي بينائي تكيه مي كنند و هر چه سن آنان بالاتر مي رود و مهارتهاي زباني شان تقويت مي شود لب خواني شان بهتر مي شود . 

- روش ارتباطي ترجيـحي كودكان هم بستگي زيادي به مفهوم بودن گفتارشان دارد ( نه به ميزان افت شنوائي ) . آنهايي كه توانايي گفتاري بهتري دارند بيشتر علاقه به گفتار دارند نه اشاره .

      البته بيشتر ناشنواهاي پيش از زبان آموزي به نوعي از اشاره استفاده مي كنند و بيشتر ناشنواهاي پس از زبان آموزي از گفتار . كودكاني كه در مدارس عادي تحصيل مي كنند و با كودكان شنوا همكلاس هستند و ارتباط دارند ، بيشتر از گفتار استفاده مي كنند . 

 4- رشد دركي و هوشي :

      بيشتر جنبه هاي هوشي ناشي از تجربه افرادند و افراد كم شنوا يك حس مهم يعني شنوايي را كه عامل مهمي در كسب تجربه است از دست داده اند . اما ناشنواها بر عكس اعتقاد قديمي ، كم هوش تر از كودكان عادي نيستند .

     در واقع نوع ديد و  طرز عمل افراد ناشنوا و نوع دريافت شان با افراد شنوا فرق مي كند . 

 5- پيشرفتهاي تحصيلي :

      رشد درسي كودكان كم شنوا ، معمولا" ضعيف تر از كودكان طبيعي است و به خصوص در خواندن ، زبان و رياضي مشكل دارند . 

* البته اگر كم شنوايي زود تشخيص داده شود و تقويت صوت و اقدامات اديولوژيكي به موقع آغاز شود ، ممكن است از لحاظ زباني به كودكان طبيعي برسند . 

-                     اين كودكان در مدارس عادي بازده بيشتري دارند اما محيط مدارس ناشنواها برايشان آشناتر و راحت تر است . انتخاب نوع مدرسه بستگي به خود كودك ، توانايي ها و علايقش دارد .

بازدید : 17 دوشنبه 27 مرداد 1399 نظرات (0)

بعد از كاهش ورودي ،نورون ها در سنجش شنوايي ،ساقه ي مغز در بن بست مركزي در حلزون(در هنگامي كهتعدادي از مداخلات سيناپسي پيوسته هستند)ممكن است نشان دهندكندي پاسخ ها را به هر صدايي تهران صفیر  ،افزايش آستانه ها،وكاهش در اندازه ي صدا(Frisina.2001)

به طور شگفت آوري ، هر چند كمي كاهش سلولي سراسري وجود دارد. در موش ها شبيه پيرگوشي حسي آسيب شناسي هست،بيشترين كاهش عصبي كه ظاهر شده در محدوده ي مركز حلزون مي باشد. مغز داراي بيشترين تغيير وتحول است،در اينكه ،در بين سلول ها آماده ي اتصال و تغيير دادن به وسيله ي زندگي آزمايشي مي باشد.اگرچه تغييرات مركزي رابطه ي زماني يا مكاني عمومي ندارند با ايجاد(آغاز)بيشتر سلول هاي بيشتر مي باشد.

گنجايش شكل و محور كردن سيناپس ها احتمالاً زياد كردن(بالا بردن) سازگاري با مغز مي باشد.حتي با افزايش سن اين احتمال وجود دارد.مطالعات شناخته شده ي بازنويسي بالاتر از سنجش شنوايي مركزي بعد از كاهش وابستگي سني در پيرامون ورودي مي باشد.فركانس سلول بالاي نورون ها در عمده ي شنوايي قشري ممكن است بعد از انحطاط شديد پايه حلزون، حساسيت نشان دهدبه فركانس هاي كم تر. حساسيت زياد مركزي مجزانمي شود و غير فعال نمي شود پيرامون پاتولوژي اما در عوض يك تغيير مكان را تحمل مي كند،در اعتدال آزمايش و ورودي را به ميزان بازگشت جلوگيري مي كند.اين ميزان برگشتي منجر به اين مي شود كه سراسر آن فركانس هايي كه حلزون را تحريك مي كنند بقاياي آن تا حدي سالم ودر يك برتري خاص قرار دارد.با وجود اينكه ممكن است كه بعضي خصوصيات را در برگيرد از اين شكل پذيري مغز در كاهش اثر انحطاط حلزون و كاهش بر آورد كردن اطلاعات مي باشد.

وابستگي سن به تغييرات شنوايي مركزي  

اثبات اينكه وابستگي سني با تغييرات شنوايي جدا مي باشد(ظاهراً بازتاب كننده ي حدود تغييرات نيست)

بازيابي به وسيله ي احساس شنوايي در بحث هاي نوين و بحث هاي قديمي در حداقل شنوايي در انسان.در ميان اين قبيل بحث هاي قديمي ، معيوب ساختن ادراك سخن در صدا گزارش شده است.اين نقص ممكن است وابسته به كاهش دقيل زماني مي باشد،همانند تعيين با فاصله ي نهايي بازيابي مي شود.(زمان سكوت)در تن ها ويا صدا.در نبود تشريح ارزيابي ،عيوب ادراك گفتار مستقيماًبايد مطرح شوندتا بي اثباتي براي يك اثر مركزي(خالص)روشن شود.

شكلي كه جلوتر مورد بحث قرار گرفت،ما مي دانيم كه شنوايي طبيعي اساس در اديوگرام مي باشدكه ممكن است از فقدان نورون هاي آوران وسيعي چشم پوشي شود همانند آنچه ايجاد مي شود در پيرگوشي عصبي ،پيرامون وضعيتي كه مي تواند به تخريب درك گفتار سوق دهد.

در اولين مشاهده ها،كاهش صحت زماني در موضوع هاي قديمي يافت مي شود،يك شرايطي كه عمومابه ًپيرامون كاهش نوروني وابسته باشد،احتمالاًيك منشاٌمركزي كلي ظاهر مي شود.به هر حال ،جديداً آزمايشات نشان داده است كه كاهش فشار خطي در حلزون مي تواند روي عملكردزماني اثر كند.

يك اجبار بيشر در مركز مياني تجلي مي يابد(رخ مي دهد).در انسان ها و حيوانات سالخورده ايجاد مي شود. كاهش دگرسويي از توليد امواج گسيل هاي صوتي گوش (DPOAEs)،به خوبي شناخته مي شود كه دامنه ي(DPOAEs) مي تواند كاهش يابد به وسيله ي ارائه ي صدا يا تون هايي روبه روي گوش مي باشد.اين اثرات هست احتمالاًدر ميان واقع شده به وسيله ي حلزون سيستم وابران مياني، كه توليد ميكند بازخورد تقويت سلول هاي مويي خارجي پايه مي باشد. 

كاهش اين اثرات در كهن سالگي احتمالاًتغييرات منتنج شده ي مركزي.اگر، به عنوان مثال بعضي پيشنهاد مي كنند،سيستم وابران مياني ياري دهنده در بازيابي سيگنال ها در صدا،تغييرات در عملكرد وابران مي تواند تا حدي وابستگي سني در ادراك گفتار را شرح دهد.تغييرات تشريح كه ممكن است زمينه ساز تغييرات دريافتي نسبتاً كم اما فقدان سلولي انبوهي تغيير پذير،كاهش در سيناپس ها،در موش ها،تعداد سلول هاي طرح ريزي شده ي هسته ي حلزوني و هسته هاي كامپلكس زيتوني فوقاني به كاليكولوس هاي تحتاني با افزايش سن كاهش مي يابد(Frising.2001).

بازدید : 18 دوشنبه 20 مرداد 1399 نظرات (0)

 

وزوز آبجکتیو

وزوز آبجکتیو، که دیگران میتوانند صدای آن را در نزدیک گوش بیمارزسمعک بشنوند میتواند به علت ناهنجاری های عروقی (شامل فیستول arteriovenous مادرزادی، شنت arteriovenous اکتسابی، تومور گلوموس ژوگولار، شریان کاروتید high-riding ،تنگ شدگی مجرای کاروتید، شریان stapedial دائمی، ترک خوردگی پیاز ژوگولار و حلقه عروقی مثل شریان ارتباطی فوقانی-تحتانی (AICA) یاشریان ارتباطی خلفی تحتانی (PICA) که بر عصب شنوایی فشار وارد میکنند) یا اختلالات مکانیکی (شامل ناهنجاری های آشکار شیپور استاش، مایوکلونوس کامی،اختلالات مفصل TMJ و حالت تشنجی عضله استاپدیال) باشد. با این وجود وزوز آبجکتیو نادر بوده و به کمتر از 1٪ موارد تعلق دارد.

وزوز سابجکتیو :

در اکثریت موارد وزوز به صورت سابجکتیو است: تنها بیمار صدای آن را میشنود. وزوز سابجکتیو اغلب به علت قرار گرفتن بیش از حد در معرض صداهای بلند مثل تیراندازی، ابزارهای قوی ، ماشین ها و موزیک ایجاد میشود.صدای زنگ زدن در گوشها به علت آسیب به استریوسیلیا در حلزون ایجاد میشود. صداهایی با شدت متوسط (یعنی 80dbSPL و کمتر) به طور طبیعی باعث حرکات بسیار کوچکی در استریوسیلیا میشود و مولکولهای نوروترانسمیتر را از انتهای قاعده ایی سلول های مویی که  نورون های شنوایی را در عصب مغزی هشتم فعال میکند، رها میکند.صدای بلند (80db SPL و بیشتر ) باعث میشود که استریوسیلیا بیشتر از آن چیزی که باید، خم شود. سپس افراد یک وزوز زنگ دار فرکانس بالا را احساس میکنند زیرا سلول های مویی که به فرکانس های بالا پاسخ میدهند در قاعده حلزون قرار گرفته اند که اولین محلی است که در اثر مواجه با صداهای بلند آسیب میبیند.

 

 

بازدید : 24 یکشنبه 19 مرداد 1399 نظرات (0)

در زبان مشروطه نيز مردانگاري اسامي و جمع ضماير و در نتيجه خوارداشت زباني زنان ديده مي شود. در اين زبان مقوله هايي چون ملت و ايراني مقوله هايي مردانه است. مثلا در اعلاميه اي تحت عنوان ” از طرف ملت“ كه با اين جمله آغاز مي شود ” بيدار شويد اي ملت ايران، بيدار شويد!“ و خواننده سمعک امروزي ممكن است بينديشد كه نويسنده از ملت ايران، زن و مرد ايراني، هر دو را منظور دارد، متن اعلاميه ملت را جمع مردان مي انگارد: ” برخيزيد! مرد و مسلح برخيزيد! زنهاي ما را صاحب منصبهاي اجنبي به سربازهاي خود وعده مي دهند. برخيزيد مثل مردان پيش از آنكه مثل زنان بميريد“. [11]
اي ايرانيان! ايران مال شماست. خاك و آب ايران به شما تعلق دارد ... ديگر چه انتظار داريد؟ ديگر جانهاي خودتان را براي كدام رختخواب زنانه گذاشته ايد؟“ [12] در تمام اين متن ما و شما مردانه است. مرد بودن ”ما“ و ”شما“ي متن به نوبه خود فداييان ملت، ملت و ايرانيان را همگي جمعهايي مردانه مي سازد.“ [13]
بنابراين رايج ترين نشانه مردانه بودن كلام و مردسالاري در زبان، پيش فرض مذكر بودن مخاطب كلام است. نويسنده، خواننده احتمالي و حتي موضوع مورد بحث، مذكر و مردانه است. مردانگاري انسان عام از راه حذف زن شكل مي گيرد. در جاهايي كه منظور زن باشد بايد زن را تصريح كرد و جز آن، مرد مورد نظر است. ضمن آنكه در مثالهايي كه از خواجه نصير نقل شد، زنان در رديف ديوانگان، مستان، عوام، كودكان و مخنثان قلمداد شده است و آنها را از اهل شرف و نبالت ندانسته اند. همين امروز هم جملاتي شبيه به جملات فوق و جمله مقابل گفته مي شود: ملت بايد از زن و فرزند و ناموس خود دفاع كند.
گاه مردانگاري اسم عام از راه ساختارهاي متوازي زباني پرداخته مي شود. مثلا در اعلاني به تاريخ 10 جمادي الثاني 1328 را مي خوانيم: ” اي وكلاي محترم! يك مجلس شوراي ملي كه با خون جوانان و ناموس زنان و سوزانيدن شيرخواران به دست آمد، چرا به وجود و اغراض خود ضايع و باطل گرديد“. در اين جمله، توازي سه ساخته، جوان زن – شيرخواره ، متمايز بودن نوعي از سه طبقه را از هم تسجيل مي كند. جوان آن كسي است كه زن و شيرخوار نيست، يعني مرد بالغ“ [14] يا در اين جمله كه همان عمل تكرار شده است:
عجب روزگاري داريم ... چه جوانها كشته، چه زنها بيوه، چه اولادها يتيم؟ چه خانه ها خراب؟ [15] .... “ ياحالا از اغراض كناره گيريد. خونهاي جوانان و شيرخواران و بيوه شدن زنان را هدر ندهيد“ [16] يا ” حس غريب و وجد عظيمي در اهالي آشكار بود كه مافوق آن متصور نيست. عموم اهالي و اطفال و نسوان لدي العبور دعاي خير كرده ... “ [17] با آنكه زبان فارسي نشانه هاي دستوري براي مذكر و مونث ندارد، اسامي عام مانند جوان، مردم، اهالي شهر، ملت، ايرانيان و ضمايري چون ”ما“ي فاعل از راه كاربرد فنون روايي در متن مذكر مي شوند.

بازدید : 27 دوشنبه 13 مرداد 1399 نظرات (0)

سازش پذیری مسیر وستیبولار

مسیر وستیبولار اغلب در معرض تغییرات محیطی و تکاملی مثل افزایش سن قرار دارد.سمعک این مسیر 

برای غلبه بر تاثیرات این تغییرات طبیعی و هم چنین اثراتی که بوسیله بیماری یا تروما ایجاد می 

شود، دارای درجات بالایی از پلاستیسیتی است. درمورد تغییرات طبیعی این پروسه تحت عنوان 

سازش (adaptation) نامیده می شود، در حالیکه پروسه بعد از نقص وستیبولار، جبران 

(compensation) نامیده می شود. هردو مکانیسم های سازش وجبران استراتژی های تقریبا 

مشابهی را به کار می گیرند. که محدوده ای از اصلاح gain و شلیک پایه مسیرهای عصبی 

وستیبولار تا جانشینی کامل مسیرهای آنها با مکانیسم های حسی دیگر را دربرمی گیرد.

ماهیت دقیق سازش یا جبران وستیبولار به طورکامل شناخته نشده است، اما به نظر می رسد که این 

مکانیسم ها از مخچه منشا می گیرند. به نظر می رسد که مکانیسم های سازش پذیری زمانی که پاسخ 

عصبی سیستم وستیبولار با پیش بینی ما از حرکت سر تطابق نداشته باشد، فعال می شود. برای مثال 

حرکات سر طبیعی، تغییرات high F گذرا تولید می کنند. اگر تغییرات ایجاد شده در فعالیت عصبی 

بعد از مدت زمان کوتاهی کاهش نیابد، مثل موردی از یک فضانورد در طول یک سفر فضایی 

طولانی یا بیماری با ضایعه لابیرنت، چنین پنداشته می شود که مسیر وستیبولار به نحو مطلوب عمل 

نمی کند وتغییرات adaptive ضروری است.

بازدید : 24 دوشنبه 13 مرداد 1399 نظرات (0)

بینایی اطراف می تواند مشارکت سیستم tracking را کاهش دهد سمعک اما این کار برای بسیاری ازافراد 

مشکل است. تنهاتست واقعی سیستم اپتوکینتیک براساس حرکت محیط بینایی برای یک مدت زمان 

طولانی و سپس خاموش کردن لامپ اتاق واندازه گیری حرکات چشم در تاریکی کامل است. این 

تست، تست نیتاگموس بعد ازاپتوکینتیک نامیده می شود. امابیشترآزمایشگاه ها تجهیزات لازم برای 

انجام آن را دراختیارندارند. بنابراین یک فردبایدمحدودیت های آزمایش سیستم اپتوکینتیک را بداند. 

گیرنده های حس عمقی گردن نیز از طریق رفلکس Cervico-Ocular در ثبات gaze مشارکت می 

کنند. این رفلکس می تواند با جابجایی تنه در حالی که سر در فضا ثابت نگه داشته می شودفعال 

شود. با این حال به نظر نمی رسد که رفلکس COR، زمانی که گیرنده های وستیبولار سالم باشند 

نقش برجسته ای در ثبات gaze به مدت طولانی داشته باشند.

چه میزان نقص کلی عملکرد وستیبولار، عملکرد VOR را تحت تاثیر قرار می دهد؟ از آنجایی که 

سیستم وستیبولار یک تصویر ثابت از شی را در طول حرکت سر روی شبکیه ثابت نگه می دارد، 

نقص کامل عملکرد وستیبولار باعث می شود که در طول حرکت سر احساس کنیم که تصاویر ثابت، 

حرکت می کنند. این علامت، دید نوسانی (oscillospia) نامیده می شودکه در واقع در بیماران با 

نقص وستیبولار دوطرفه شایع است. علاوه براین، نقص عملکرد وستیبولار می تواند منجر به زوال 

دقت بینایی درطول حرکت سرشود.آسیب به دیگرمکانیسم های ثبات gaze می تواندباعث ناهنجاری 

های مختلف حرکات چشم واختلالات چشمی شود. تعیین نوع دقیق ناهنجاری بستگی به محل و 

ماهیت ضایعه دارد، اما به طور معمول نشان دهنده یک ضایعه CNS می باشد. این موضوع در 

فصل 20 باجزئیات بیشتر بحث شده است.

بازدید : 42 دوشنبه 13 مرداد 1399 نظرات (0)

لکه زرد (fovea) حساس ترین بخش شبکیه می باشد و گیرنده های عصبی به طور متراکم در آن 

قرارگرفته اند. سمعک بنابراین تصویر روی لکه زرد می تواند با جزئیات خیلی بهتر نسبت به تصویر روی 

سایر قسمت های شبکیه دیده شود. سیستم saccadic به طور سریع تصویر یک شی جدید مورد توجه 

را روی لکه زرد می آورد. سرعت چشم در طول حرکات چشم ساکادیک میتواند از 400 درجه در 

ثانیه فراتر رود، که آنها را سریع ترین نوع حرکات چشمی می سازد. این سرعت بالا ضروری است 

زیرا بینایی در طول ساکاد آسیب دیده است. دیگر نقش سیستم ساکادیک جابجایی سریع چشم ها به 

سمت مرکز می باشد، چون حرکات چشم رفلکسی واسطه ای اپتوکینتیک و وستیبولار چشم ها را به 

سمت محیط مدار حرکت می دهند.

سیستم Tracking که تحت عنوان سیستم تعقیب آرام نیز نامیده می شود، تصویر یک شی متحرک را 

روی لکه زرد نگه می دارد. جابجایی تصویر روی لکه زرد که لغزش لکه زرد (foveal slip) 

نامیده می شود، مکانیسم Tracking را تحریک می کند سپس این مکانیسم تلاش می کند که سرعت 

چشم را با سرعت شی match کند. یک فرد انتظار دارد که با چشمانش شی را دنبال کند اما به علت 

تاخیر ذاتی در مسیر شنوایی هیچ وقت جلب توجه نکند. با این حال زمانی که حرکت شی قابل پیش 

بینی باشد، سیستم Tracking می تواند به سرعت ویژگی های آن را تخمین بزند و چشم ها را طوری 

حرکت دهد که تصویر شی متحرک در تمام مدت روی لکه زرد بماند. این ویژگی سیستم Tracking 

تا زمانیکه فرکانس حرکت کمتر از 1Hz باشد به خوبی عمل می کند. 

سیستم Tracking زمانی که از فرد خواسته می شود تا درطول تحریکات وستیبولار، به یک شی 

ثابت خیره شود، با سیستم وستیبولار فعل و انفعالاتی دارد. زمانی که VOR چشم ها را حرکت می 

دهد تصویر شی نیز در طول لکه زرد جابجا می شود، بنابراین مکانیسم Tracking تحریک می 

شود. حرکات چشم ایجاد شده بوسیله سیستم tracking مخالف حرکات چشم ایجاد شده به وسیله 

سیستم وستیبولار است و آن را از بین می برد و منجر به تثبیت بینایی (fixation suppression) 

می شود. در این مورد اختلاف نظر وجود دارد که آیا سیستم tracking تنها سیستم شرکت کننده در 

تثبیت بینایی می باشد یا اینکه دیگر سیستم ها مثل vestibular cancellation نیز در این عمل 

شرکت می کنند. هر چند این بحث فراتر از این فصل است اما واضح است که سیستم tracking مهم 

ترین نقش را در تثبیت بینایی دارد.

بازدید : 22 دوشنبه 13 مرداد 1399 نظرات (0)

نقص ورودی های حس عمقی اثرات زیانبار به مراتب بیشتری روی ثبات وضعیت دارد. حتی زمانی 

که سیستم بینایی و وستیبولار نیز اطلاعات صحیح درباره موقعیت سر فراهم می کنند، سیستم حس 

عمقی برای انتقال این اطلاعات از یک بخش بدن به بخش دیگر مورد نیاز است سمعک تا موقعیت کل بخش 

های بدن حفظ شود. در نتیجه بیماران با نقص کامل راهنمایی های حس عمقی نمی توانند بدون کمک 

بایستند یا راه بروند. به طور عکس، زمانیکه سیستم وستیبولار سالم است نقص سیستم بینایی حداقل 

تاثیر را روی ثبات وضعیت دارد. تحت شرایط نرمال، سیستم های بینایی و وستیبولار اطلاعات 

موقعیتی که با هم overlap  دارند را فراهم می کنند. بنابراین ورودی های بینایی زمانی که آسیب 

فقط به گیرنده های وستیبولار وارد شده باشد، برای ثبات وضعیت ضروری هستند.  

رفلکس دهلیزی چشمی ( Vestibulo-Ocular Reflex)

VOR یکی از مکانیسم های کنترل حرکات چشم می باشد که به ثبات نگاه خیره (gaze) در طول 

حرکت سر کمک می کند. ثبات gaze ضروری است زیرا تصاویر باید به مدت زمان کافی روی 

شبکیه بمانند تا به سیگنال های عصبی کدگذاری شوند. در غیر این صورت در طول حرکت سر هر 

تصویری نامشخص به نظر می رسد و ما نمی توانیم بینایی واضح داشته باشیم. برای داشتن یک 

تصویر شبکیه ای ثابت در طول حرکت سر، اطلاعات جمع آوری شده از سیستم وستیبولار محیطی 

به مسیر اکلوموتور منتقل می شود که در آنجا حرکات چشم جبرانی بوسیله حرکت چشم ها با سرعت 

یکسان اما در عکس مسیر حرکت سر تولید می شود. این عملکرد VOR اساس بسیاری از تست های 

بررسی عملکرد وستیبولار مثل تست های کالریک و Rotation می باشد.

سیستم های کنترل اکلوموتور دیگری نیز وجود دارند که با VOR فعل و انفعلاتی دارند. همانطور که 

قبلا ذکر شد، سیستم وستیبولار برای حرکات سر طبیعی به بهترین نحو عمل می کنند (حرکات 

مختصر سر در محدوده فرکانسی حدود 0.1 تا 3Hz حرکات سر طبیعی نامیده می شوند). بنابراین 

کنترل وستیبولار ثبات gaze در طول حرکات سر طبیعی تقریبا کامل و بی نقص است. با این حال 

برای حفظ حرکات سر با فرکانس کمتر از 0.1Hz ، سیستم وستیبولار اطلاعات صحیح در رابطه با 

سرعت سر را در اختیار نمی گذارد. یک مثال از این حرکات چرخش با یک سرعت ثابت برای یک 

مدت زمان طولانی می باشد. برای این نوع حرکات سر فرکانس پایین، عملکرد وستیبولار توسط 

یک زیرمجموعه سیستم بینایی که سیستم اپتوکینتیک نامیده می شود، جانشین می شود. رفلکس 

اپتوکینتیک با جابجایی یک تصویر در طول شبکیه فعال می شود و سپس برای ثبات تصویر بوسیله 

جابجایی چشم ها در همان مسیر تلاش می کند. با اجتماع ورودی های هر دو رفلکس های وستیبولار 

و اپتوکینتیک، CNS به ثبات gaze در طول یک محدوده فرکانسی وسیع حرکت سر دست میابد.

مکانیسم هایsaccadic (تعقیب سریع) و Tracking (ردیابی،تعقیب آرام( دیگر زیر مجموعه های 

سیستم بینایی می باشند که در ثبات gaze در انسان ها و دیگر حیوانات foveate شرکت می کنند. 

بازدید : 22 دوشنبه 13 مرداد 1399 نظرات (0)

برای حفظ ثبات وضعیت، مسیر VSR باید موقعیت فضایی همه بخش های بدن را نسبت به یک حالت 

مرجع زمین ثابت (earth-fixed) کشف کند. سمعک با این حال سیستم های بینایی و حس عمقی، اطلاعات 

موقعیتی مربوط به یک حالت رفرنس که خودش ممکن است نسبت به حالت مرجع زمین ثابت تغییر 

کند را در اختیار می گذارند. برای مثال اگر ما روی یک سطح سخت بایستیم، گیرنده های حس 

عمقی مفصل مچ پا می توانند موقعیت قسمت های پایین تر پا نسبت به سطح حمایتی را تشخیص 

دهند. اگر موقعیت سطح حمایتی نسبت به حالت مرجع earth-fixed درک شود بنابراین تشخیص 

موقعیت بخش های بدن می تواند از ورودی های حس عمقی استنباط شود. در غیر این صورت، 

چون ممکن است حالتی برای سطح حمایتی متحرک یا تابع حرکت باشد، راهنمایی های حس عمقی 

اطلاعات تشخیص موقعیتی صحیح نسبت به حالت مرجع earth-fixed را فراهم نمی کنند.

به طور مشابه، سیستم بینایی تنها در صورت وجود یک شی در میدان بینایی با موقعیت شناخته شده 

نسبت به حالت مرجع earth-fixed می تواند اطلاعات تشخیص موقعیتی صحیح را در اختیار 

گذارد. برای مثال، در زمان فرود یک هواپیما فرد باید ابتدا به خارج از پنجره نگاه کند و موقعیت 

هواپیما نسبت به یک شی روی زمین را تعیین کند. و بعد از این کار، ورودی های بینایی می توانند 

موقعیت بدن نسبت به حالت مرجع earth-fixed را فراهم کنند. 

بر روی زمین و درحضورجاذبه، سیستم وستیبولار تنها مکانیسم حسی است که اطلاعات تشخیص 

موقعیتی نسبت به حالت مرجع earth-fixed را فراهم میکند. این جنبه منحصر به فرد سیستم 

وستیبولار یک نقش مهم ایفا می کند چون برای تعیین موقعیت بدن، ورودی های حسی چندین گیرنده 

سنجیده و جمع می شوند. وقتی ابهامی در ورودی های حسی وجود داشته باشد، مسیر VSR از 

اطلاعات سیستم وستیبولار برای حفظ ثبات وضعیت استفاده می کند.

چه میزان نقص کلی ورودی های وستیبولار عملکرد VSR را تحت تاثیر قرار می دهد؟ درشرایطی 

که ورودی های بینایی  یاحس عمقی بتواننداطلاعات تشخیص موقعیتی صحیح رانسبت به حالت 

مرجع earth-fixed فراهم کنند، ثبات وضعیت آسیب قابل توجهی نمی بیند. یک مثال ازچنین 

وضعیتی ایستادن روی یک سطح سخت با چشمان بازمی باشد. ازطرف دیگرزمانی که یک بیمار 

بانقص کامل عملکرد وستیبولار روی یک سطح متحرک ودرتاریکی کامل یا با چشمان بسته می 

ایستد، ثبات وضعیت خیلی بدتر می شود. تحت این شرایط ، هیچ کدام از سیستم های بینایی و حس 

عمقی اطلاعات موقعیت صحیح فضایی رافراهم نمی کنند و در نتیجه احتمال داردکه بیمارسقوط کند.

بازدید : 23 دوشنبه 13 مرداد 1399 نظرات (0)

رفلکس دهلیزی نخاعی (Vestibule-Spinal Reflex)

VSR یکی از مکانیسم های کنترل حرکتی است که به ثبات وضعیت در طول کارهای روتین مثل 

ایستادن قائم یا راه رفتن یا کارهای پیچیده تر مثل دویدن یا پریدن کمک می کند.  سمعک به منظور دست یابی 

به این هدف، VSR باید به طور مداوم اطلاعات حسی درباره موقعیت همه بخش های بدن شامل سر، 

گردن، تنه و پاها را دریافت کند. علاوه بر سیستم وستیبولار، حداقل 2سیستم حسی دیگر شامل سیستم 

حس عمقی وبینایی نیز اطلاعات حسی در رابطه با موقعیت بخش های مختلف بدن را برای VSR 

فراهم می کنند. گیرنده های حس عمقی در ماهیچه ها و مفاصل واقع شده اند و اطلاعاتی درباره 

موقعیت نسبی دو بخش مجاور بدن را فراهم می کنند. سیستم بینایی اطلاعات مربوط به موقعیت 

نسبی بدن در محیط خارجی را فراهم می کند. مکانیسم های حسی دیگری نیز وجود دارند که به ثبات 

وضعیت کمک می کنند اما مشارکت آنها هنوز به خوبی درک نشده است. 

اگر ما محدودیت هایی را روی نوع و سرعت جابجایی های بدن اعمال کنیم، برای مثال ایستادن آرام 

روی یک سطح سخت، در این صورت بین ورودی های حسی سیستم وستیبولار، حس عمقی و بینایی 

overlap وجود خواهد داشت. حتی دراین صورت نیزهم پوشانی به یک محدوده فرکانسی باریک 

حرکت بدن محدود می شود. در واقع این مکانیسم های حسی بدون هیچ بخش اضافی است زیرا 

محدوده های فرکانسی قابل استفاده هرکدام متمایز است. برای مثال ، سیستم بینایی به علت تاخیرات 

وسیع ذاتی در مسیر عصبی بینایی، مناسب ترین سیستم برای حرکات low F به طور معمول کمتر 

از 1Hz می باشد. زمان واکنش برای گیرنده های حس عمقی حدود 100 ms یا کمتر می باشد، که 

باعث می شود این سیستم برای حرکات با فرکانس بالا (بالاتر از~10 Hz) و سریع موثرتر باشند. 

محدوده کاربردی سیستم وستیبولارتقریبا بین محدوده سیستم بینایی و حس عمقی می باشد و فرکانس 

های حدود 0.1_3Hz را پوشش می دهد.

بازدید : 25 دوشنبه 13 مرداد 1399 نظرات (0)

نوروفیزیولوژی بالینی سیستم وستیبولار

تست های عملکرد وستیبولار بخش مهمی از روند ارزیابی و مدیریت بالینی بیماران با dizziness و 

دیگر اختلالات تعادلی را تشکیل می دهند. سایت سمعک تهران صفیر آزمایشگاه ارزیابی مسیر وستیبولار انسان، هنوز با این 

مشکل مواجه است که هیچ ارزیابی مستقیمی برای پاسخ های ارگان انتهایی وستیبولار وجود ندارد. 

فرد باید برای ارزیابی مسیر وستیبولار تنها به پاسخ های حرکتی ثانویه تکیه کند. بنابراین تفسیر 

صحیح تست های وستیبولار وتشخیص درست و طرح های مدیریت ملزم به درک نوروفیزیولوژی 

سیستم وستیبولار است. این فصل در مورد ساختار عملکرد سیستم وستیبولار در افراد سالم 

بحث می کند و هم چنین آزمایش هایی که نشان دهنده چگونگی تاثیر ناهنجاری های مختلف روی 

مسیرهای وستیبولار است را توصیف می کند. تمرکز این فصل روی موضوع هایی است که 

وابستگی بالینی دارند، شامل علایم بالینی و یافته های تست های عملکرد وستیبولار در طول مراحل 

مختلف ناهنجاری های وستیبولار.

نقش مسیرهای وستیبولار 

سیستم وستیبولار اطلاعات حسی در رابطه با موقعیت وحرکات سر درفضا را برای سیستم عصبی 

مرکزی (CNS) فراهم می کند. حرکات سر دارای 6درجه است، شامل جابجایی های خطی در طول 

3بعد و چرخش در حدود 3محور. بنابراین ارگان انتهایی وستیبولار حاوی چندین گیرنده می باشد، 

که هر گیرنده مسئول تشخیص وکدگذاری عصبی یک نوع حرکت سر می باشد. 

سیستم وستیبولار در حداقل 2رفلکس مهم شرکت می کند: رفلکس دهلیزی نخاعی (VSR) و رفلکس 

دهلیزی چشمی (VOR). سیستم وستیبولار دارای یک بخش محیطی و شامل لابیرنت و اعصاب 

وستیبولار ویک بخش مرکزی شامل هسته های وستیبولار می باشد. برای هر 2رفلکس،سیستم 

وستیبولار محیطی اطلاعات مربوط به موقعیت و حرکات سر را از طریق مسیرهای مرکزی 

وستیبولار به مراکز حرکتی از قبیل طناب نخاعی وهسته های اکلوموتور می فرستد. شکل 19.1 یک 

دیاگرام شماتیک از این 2رفلکس را نشان می دهد

بازدید : 33 دوشنبه 13 مرداد 1399 نظرات (0)

بخش فركانس پايين گفتار شديدتر و كم واهميت تر از بخش هاي فركانس بالا هستند NAL-NL1 ، Low cut آشكاري در شكل زير داده است. فرايند هاي ديگر اين Cut را نمي دهند  سمعک تهران صفیر چونكه آنها تلاش مي كنند تا گفتار را در فركانس در سطح مورد نياز براي دادن بلندي نرمال براي آن فركانس قرار دهند. تشابه بيشتري بين فرايند NAL-NL1 و  ScalAdat انتظار مي رود ، چونكه هدف ScalAdat اين است كه بلندي را در در فركانس هاي 250  تا 500HZ كمتر از حد نرمال بكند . ديگر تفاوت  قابل توجه براي كاهش هاي slopping آشكار مي گردد .فرايندNAL-NL1 بدليل كاهش توانايي گوش براي استخراج اطلاعات در فركانس هايي با بيشترين كاهش هرگز تلاش نمي كند كه يك سطح حساسيت بالا ايجاد كند.  

 فراهم شده بوسيلهNAL-NL1  براي بازگرداندن بلندي نرمال  در اين فركانس ها ناكافي است . بنابراين سهم بلندي از اين ناحيه كم مي شود و بلندي ممكن است بتواند به شكل سودمندتري در فركانس هاي ديگر افزايش يابد. براي سطوح ورودي پايين NAL-NL1 ممكن است نتواند هيچ قابليت شنيداري در فركانس هايي كه كاهش بيشتر مقدار است يا در جايي كه گفتار اهميت كمتري براي فهميدن دارد ،فراهم كند. روش نشده است كه چرا سه فرايند ديگر نتايج متفاوت از يكديگر ايجاد مي كنند ،با وجود اينكه اصول پايه اي همه آنها شامل مفهوم هنجار سازي بلندي است. بهر حال تفاوتهاي كوچكي در ارتباطشان و در اطلاعات اصلي كه آنها استفاده مي كنند وجود دارد.

بازدید : 38 دوشنبه 13 مرداد 1399 نظرات (0)

مقايسه فرايند ها

اين بايد يك بخش كوتاه باشد! ارزيابي تجربي كوچكي از چگونگي كاركرد خوب فرايندهاي غير خطي انتخاب شده وجود دارد ، کلیک کنید چيزي كه ما واقعا نياز داريم كه بدانيم. ترقي كردن يك فرايند آسانتر ،سرگرم كننده تر  و كم دلسرد كننده تر از ارزيابي ميزان كاركرد خوب آن است . براي بيشتر بخش ها  همه چيزي كه ما در حال حاضر مي توانيم انجام دهيم مقايسه فرايند ها ، سودمنديها و غير سودمنديهاي تئوريكيشان و اينكه سرعت و اعتبار با كدام يك از آنها مي تواند تهيه شود ،مي باشد.

تفاوت در تجويز ها 

تفاوت هاي بين پاسخ هاي تجويز شده بوسيله روش هاي متفاوت مدركي براي كاهش هاي شنوايي متعدد است.  همان طور كه در شكل زير مي بينيد بهره هاي الحاقي كه براي چهار فرايند غير خطي براي يك اديوگرام تجويز شده است را نشان مي دهد. دو تا از سه فرايند هنجار سازي بلندي متناظر كاهش شنوايي هاي فلت ،بهره هاي الحاقي هموارتر يا نا هموارتر در همه سطوح تجويز مي كنند ، برعكس آن ، فرايند NAL-NL1 بهره كمتر براي سيگنال فركانس هاي پايين در مقايسه با سيگنال فركانس هاي متوسط و بالا ، بخصوص در سطوح ورودي پايين ،تجويز مي كند .

ما انتظار نداريم تجويز NAL-NL1 مطابق تجويز هاي ديگر باشد. چونكه NAL-NL1 بر اساس اصول متفاوت پايه گذاري شده است. NAL-NL1 تلاش مي كند تا به گفتار تعادل طيفي مورد نياز براي به حداكثر رساندن قابليت فهم براورد شده را بدهد.

بازدید : 22 یکشنبه 12 مرداد 1399 نظرات (0)

بهره،پاسخ فركانسي،‌وعملكرد ورودي-خروجي براي سمعكهاي غير خطي

تجويز غير خطي مي تواند به عنوان تعيين كردن پاسخ بهره فركانسي براي چندين کلینیک تهران صفیر سطح ورودي ،مشاهده شود.معمولا هر دو بهره متوسط و شكل پاسخ فركانسي با سطح ورودي تغيير مي كند.متناوبا ، تجويز مي تواند به عنوان تعيين كردن يك منحني ورودي-خروجي براي چندين فركانس ديده شود.لازم است منحنيI-O براي مقدار حداقل از تعداد زياد فركانس ها هنگامي كه كانال هايي درسمعك هاي چندين كاناله وجود دارد ،تعيين شود.در اصل ، اگر فركانس ها و سطوح كافي استفاده شودهمه اطلاعات در يك شكل منحني هاي I-O در فركانس هاي مختلف شامل پاسخ هاي فركانسي بهره در سطوح ورودي متفاوت است. دو اديوگرام مفيد است:نسبت هاي متراكم سازي مورد نياز و آستانه ها آساتنر از يك شكل منحني هاي I-o خوانده مي شود و ويژگي هاي فيلتر مورد نياز آسان تر خوانده مي شود و ويژگي هاي فيلتر مورد نياز آسانتر از يك شكل پاسخ هاي بهره فركانسي خواندخ مي شود.فيلترها براي تشكيل كانال ها در يك سمعك چند كاناله و شكل دادن به پاسخ فركانسي داخل هر يك از اين كانال ها استفاده مي شوند.

اگر يك شكل وسيع از منحني هاي بهره فركانسي يا منحني هاي I-O تجويز شوند نسبت هاي تراكم و آستانه هاي تراكم در هر فركانس به طور موثر نيز تعيين مي شوند. چنين تجويز هايي ‍زمان هاي پاسخ متراكم كننده را آشكار نمي كنند. معمولا هيچ فرايند تجويزي ‍زمان هاي پاسخ متراكم كننده را در جهت تطابق زمان هاي پاسخ مطلوب با ويژگي هاي بيمار تجويز نمي كند.فواید نسبی تراکم سریع در برابر تراکم آهسته هنوز مورد بحث است. بعلاوه هنوز مشخص نیست که آیا باید دفعات پاسخ به طور خاص تجویز شوندیا اینکه اجازه دهیم که ببینیم چگونه به تنهایی انجام می پذیرد.

خواننده باید مسئله بحث شده راجع به پاسخ های را دریافت کند:همه مسائل برای تقویت غیر خطی بکار برده می شوند.و مسائل بیشتری که بدنبال آن بوجود می آید.باید اطلا عاتی در مورد ویژگی های تقویت خطی مورد نیاز بدست آید و زمینه بررسی مفید متقابل در جهان مبهمی از نیازهای سمعک های غیر خطی ایجاد شود.تحقیقات گسترده ای در مورد تقویت خطی به ما اطلاعاتی در مورد تقویت مورد نیاز برای سطوح ورودی متوسط می دهد.این اطلاعات بدست آمده باید برای سمعک های غیر خطی هم بکار بردنی باشد.و تحقیقات بیشتر برای اینکه متوجه شویم سطوح ورودی پایین و بالا چگونه تقویت شوند مورد نیاز است.

بازدید : 50 یکشنبه 12 مرداد 1399 نظرات (0)

معماي نظري : حفظ كردن ويژگي هاي خاص open-ear . آيا ما بايد اهداف بهره الحاقي را استفاده كنيم يا اهداف بهره گوش واقعي سمعك را؟

با يك هدف REAG همه مردمي كه درجه كم شنواي يكساني دارند،‌ صرف نظر از بهره فراهم شده بوسيله كانال گوش خودشان بدون سمعك، بهره يكساني از ميدان آزاد به پرده گوششان تجويز مي شود. با يك هدف بهره بهره الحاقي ، همه مردمي سایت دکتر ولد بیگی كه يك درجه كاهش شنوايي دارند بسته به SPL  در پرده گوششان وقتي بدون سمعك كمك(سمعك) گوش ميدهند، يك اندازه افزايش SPL  در پرده گوششان تجويز ميشود. يك نظريه اين است كه دمشي IG بهتر است ، چون كار يك سمعك اين است كه سيگنال بيشتري نسبت به وقتي كه سيگنال را بدون سمعك دريافت ميكند فراهم كند و اين دقيقا همان اندازه گيري هاي بهره الحاقي است. هر دو نوع فرايند مي توانند با افزودن يا كاستن يك متوسط REUG به يكديگر تبديل شوند. براي مردمي با يك منحني REUG كه نزديك متوسط باشد ، نوع بهره تجويز شده در اين صورت تاثير كمي روي تقويتي كه تجويز تجويز شده مي گذارد. (گرچه فرمول خاص انتخاب شده ممكن است چنين كاري را خوب انجام دهد)مهم نيست چه مشي تجويزي استفاده مي شود(carter,1993;palmer1991) .شخصي كه منحني REUG او كمي با مقدار متوسط متفاوت است محتملتر است كه ويك ويژگي تقويتي كه منطببق منحني REUGباشد – كه اين يك تجويز بهره الحاقي مطلوب است.

اثر انتخاب كردن يك REIG مخالف يك هدف REAG براي افرادي كه منحني هاي REUG آنها با مقدرا متوسط متفاوت باشد ، بزرگتر خواهد بود.يك گروه كه شامل افرادي كه گوش خارجيشان با عمل جراحي تغيير كرده بود ماستوئيدكتومي ، كانال هاي  گوش بزرگ شده آنها ، به جاي رزونانس طول موج مورد انتظار نزديك 2.7KH ، يك رزونانس هلمهولتز در رنج 1تا 2KH ايجاد مي كند.يقينا تنظيم كردن يك سمعك با چنين رزونانس هاي غير طبيعي كه بدست آمده است مناسب به نظر نمي رسد.(killion&monser,1993)  و يك هدف REAG براي اين گروه مناسب تر است.استدلال مشابه براي گروه دومي از مردم كه يك پارگي وسيع پرده گوش دارند و كساني كه يك منحني REUG با دو قله كه بوسيله يك دره از هم جدا مي شوند به كار ميرود (mory1,Dahaauer&DiBartolomeo,1992) . بزرگسالاني كه ويژگي هاي REUGآنها از مقدار متوسط بسيار متفاوت است ويژگي هاي تقويتي را كه برر اساس متوسط REUGپايه گذاري مي شود را ترجيح مي دهند(palmer,1991) – اين يك تجويز REAG مطلوب است. گروه سومي با ويژگي هاي REUGغير معمولي ،‌كودكان حدود زير سه سال است.هنگام تولد ة نوزادان طول موج رزونانس كانال گوش حدود 6KH دارند(Kruger,1987) به طور تدريجي همانطور كه كانال گوششان بزرگتر مي شود هم پاي رزونانس بزرگسالان افزايش مي يابد.واضح نيست كه آيا آنها هيچ سودي از داشتن رزونانس فركانس بالا مي برند، يا اينكه تشديد فركانس بالا فقط نتيجه اجتناب ناپذير يك كانال گوش كوتاه است ،كه در حقيقت نتيجه اجتناب ناپذير اندازه سر كوچك است .مورد اخير محتملتر به نظر مي رسد و اگر چنين است يك هدف REAG براي اين گروه مناسب تر به نظر مي رسد.

بازدید : 319 یکشنبه 12 مرداد 1399 نظرات (0)

ممكن است كه افراد تاكيد فركانس بالاتري را ترجيح دهند يا استفاده كنند،‌ البته در صورتي كه تجربه كافي استفاده از آن را قبل از شركت كردن در آزمايشات داشته باشند . در گذشته به دليل محدوديت سمعك هاي قابل استفاده از دست يابي به پاسخ هاي مطلوب جلوگيري مي شد. در حال حاضر سمعك هاي چند بانده امكان چنين آزمايشي را فراهم مي كنند.

دوم، گاهي قابليت شنيدن صداهاي فركانس بالا به  تهران صفیر جاي اينكه بوسيله بهره فركانس بالا محدود شوند ، بوسيله حاكثر خروجي  فركانس هاي بالاي سمعك محدود مي شوند. بهره اضافي فركانس بالا اگر بدون اشباع شدن سمعك قابل دست يابي باشد ،‌مي تواند ارزشمند باشد.يك احتمال قوي كه در بعضي تحقيقات نشان دادشده اين است كه ارزش كاهش يافته تقويت فركانس بالاي كاهش هاي شنوايي شديد و عميق با اعوجاج فركانس بالا ايجاد نمي شود. 

مسائل خاص مرتبط با روش ها 

فرمول NAL-RP ( همانند NAL  قبليش) براساس به حداكثر رساندن قابليت فهم و كيفيت صدا در سكوت و نويز است. يك نتيجه مناسب فرايند، اين است كه براي افرادي با كاهش هاي شيب دار بهره فركانس بالاي كمتري نسبت به فرايندهاي ديگر نياز است. اين موضوع، اهداف را قابل دست يابي تر مي سازد و احتمال نوسان فيدبك را كمتر مي سازد.

فرايندهاي قابل اندازه گير ي كه مانند قسمتي از فرايند DSL پيشرفت كردند به طور خاصي براي نوزادان سودمند هستند.اين روش ها ياندازه گيري بسيار خوب مي توانند براي فرمول هاي تجويزي ديگر بكار گرفته شوند .

بازدید : 27 یکشنبه 12 مرداد 1399 نظرات (0)

افرادي گه يك فرايند مقايسه جفتي را وقتي كه آنها به چندين محرك گوش ميدادند ، انتخاب مي شد، مقايسه كردند.سایت تهران صفیر براي يك زير مجموعه اي از گروه ها ( آنهايي كه كاهش شنوايي هموار متوس تا شديد داشتند ) پاسخي كه در يك گفتار نامفهوم به حداكثر رسيده بود بسيار بالاتر از شرايط زندگي واقعي نسبت به پاسخ NAL-R  در فركانس 250HZ تا   1KH بود.

نهايتا Van Buuren et al(1995)  نشان داد كه يك رنج وسيعي از پاسخ ها آستانه هاي دريافت گفتار  مشابهي در نويز توليد مي كنند. اين پاسخ ها بوسيله هيچ فرمولي با اين تجويزها مقايسه نشد . قابل توجه است كه پاسخ براي گفتاري كه ميانه ديناميك رنج در همه فركانس هايي كه بالاترين درجه وضوح و ناخوشايندي را دريافت مي كنند ، تقويت مي شود و مقايسه مي شود تا بلندي مطلوب و درجه تيزي را داشته باشد. اين نتايج شرايط مطلوب تقويت كردن گفتار تا ميانه ديناميك رنج را نشان مي دهد . همچنين تغيير اندكي از هدف ممكن است فقط نتايج معكوس كوچكي داشته باشد. در يك تجويز مطلوب وقتي كه سطح ورودي تغيير كند گفتار از ميانه ديناميك رنج تغيير خواهد كرد. اگر تجويز زير سطح مطلوب باشد، تغيير از ميانه ديناميك رنج بزرگتر از حد لازم خواهد بود. 

بطور متعادل مدارك تجربي نشان مي دهد كه تجويز تجويز NAL-RP يك شروع تخمين معقول پاسخ فركانسي بهره لازم براي يك بيمار خاص را فراهم ميكند . بهترين پاسخ براي يك شخص ممكن است منطبق با تجويز نباشد ، اما اين محدوديت يكسان به نظر مي رسد كه براي بيشتر فرمول هاي متغييري كه تنها بر اساس آستانه مبتني شده اند به كار برده مي شود.نياز به ارزيابي منحصر بفرد و ميزان سازي درست ،‌به طور بالقوه متفاوت از پاسخ تجويز شده است و به نظر مي رسد براي كساني با كاهش شنوايي شديد تا عميق بزرگتر باشد. دو نكته مهم  و قابل توجه در مورد پاسخ NAL-RP  وجود دارد. اول، مواد استفاده شده در همه مطالعات تحقيقاتي ذكر شده يك فركانس زير بزرگتر از آني كه در فرايند NAL-RP تجويز شده است استفاده نشده است (اغلب حتي هدف بهره NAL-RP در 4KH در اجزاي معمول سمعك بدست نمي آيد)

بازدید : 37 یکشنبه 12 مرداد 1399 نظرات (0)

كاهش توانايي گوش آسيب ديده در استخراج كردن اطلاعات از سيگنال  سمعک تهران صفیر حتي وقتي قابل شنيدن باشند به عنوان حساسيت زدايي كم شنوايي شناخته مي شود.قابليت فهم با استفاده از شاخص قابليت درك گفتار بدون تاثير  اثر حساسيت زدايي كم شنوايي تخمين زده مي شود، قابليت فهم وقتي كه آستانه ها در هر فركانس شديد يا عميق باشند يه طور كلي پيش بيني مي شوند.پيش بيني كلي شك قابل توجهي در انتخاب كردن بهترين پاسخ  بوسيله بررسي اينكه كدام يك از دو پاسخ تناسب بيشتري در طيف گفتاري قابل شنيدن ايجاد مي كند ،‌يا بوسيله برآورد كردن اينك كدام پاسخ شاخص قابليت فهم گفتار بزرگتري مي دهد،‌ايجاد مي كند.يقينا حساسيت زدايي كم شنوايي در اصل مي تواند براي هنگامي كه شاخص قابليت گفتار برآورد مي شود ، پذيرفته شود. اما اين اتفق به ندرت اتفاق مي افتد. تركيب كردن چنين تجويزي با روش ساده شده براي براورد كردند شاخص قابليت فهم گفتار مشكل است. شايد يك مثال محكم كه كجا بايد حساسيت زاديي كم شنوايي بايد پذيرفته شود براي جايي است كه يك منطقه مرده در كوكلئار – يك ناحيه فركانسي كه هيچ سلولي شنوايي باقي مانده وجود ندارد- وجود داشته باشد ،با اينكه آستانه هاي شنوايي مكن است كمي تيزي شنوايي باقي مانده را بدهد.كوكلئار آسيب ديده ممكن است يك سيستم شنوايي نرمالي ماقبل كوكلئار داشته باشد، اما اگر كوكلئار بتواند مقدار اطلاعات محدود شده اي را عبور دهد ،‌ شخص آسيب ديده فقط مقدار اطلاعات محدود شده اي را مي تواند بدست آورد. با چنين رويدادي به طور استدلالي بهتر است اطلاعات كمتري به كوكلئار ارائه شود و ارائه گفتار رد سطح حساسيت پايين يك راهي است كه مي تواند انجام شود.يك مثال محكم تر برنامه ساده سازي گفتار است. انتخاب فرايند NAL-RP نسبت به فرايندهاي ديگر بوسيله اطلاعات تجربي مستقيم بهتر حمايت مي شود. فرايند بر اساس قابليت فهم گفتار اندازه گيري شده و برتري معقول براي كيفيت و قابليت فهم ، در سكوت و نويز براي افرادي با كاهش هاي ملايم تا عميق پايه گذلري شده است. متعاقب قاعده سازي فرايند NAL-RP يك آزمايش با استفاده از افراد بزرگسال آشكار كرد كه تعداد كمي از مردم به طور قابل توجهي هر يك از شكل هاي پاسخ فركانسي متغيير را ترجيح مي دهند. متوسط در بين فركانس ، بهره تجويز شده به طور نزديكي با بهره مطلوب مطابقت دارد.آزمايشات با استفاده از بچه هاي بزرگتر اييد مي كند كه متوسط در ميان بچه ها با همان اديوگرام ، فرايند NAL-RP شيب پاسخ مطلوب يا متوسط بهره مطلوب از نه كم ونه زياد تخمين زده است. مطلاعات ديگر نياز هاي حافظه چند گانه سمعك ها را بررسي مي كنند ، همچنين تاييدي براي پاسخ هاي NAL-R يا NAL-RP را فراهم ميكنند. برعكس اين يافته ها بعضي مطلاعاتي كه به طور دقيقي قابليت شنيدن را بررسي كردند گاهي تفسير مي كنند كه پاسخ هاي ديگر به گفتار قابل فهم تري هدايت مي كنند يا اينكه شكل پاسخ مهم نيست. به طور ساده اي ممكن است يك روش تجويزي را فراهم كرد كه گفتار را قابل شنيداري تر از پاسخ NAL-RP سازد و اين مستقيما به ارزش SII بالاتر هدايت كند . اين نتيجه به سادگي بوسيله استفاده بيشتر بهره در بعضي يا همه فركانس ها بدست مي آيد و بنابراين به بلندب بيشتر منجر مي شود كه ممكن است بوسيله بيمار درك نمي شد

بازدید : 18 یکشنبه 12 مرداد 1399 نظرات (0)

مردمي با كاهش هاي آميخته و انتقالي به بهره و SPL90 بزرگتر نسبت به مردمي با كاهش شنوايي حسي-عصبي با همان درجه كاهش شنوايي دارند. به دلايل متفاوت، بنظر مي رسد بهره لازم بري جبران كم شنوايي انتقالي كمتر از ميزان تضعيفي است كه كاهش انتقالي در گوش مياني ايجاد كرده است، همين امر در مورد OSPL90 هم صدق مي كند. 

سمعك چند حافظه اي به تنظيمات متفاوتي براي هر حافظه نياز دارد. اين تناوبها مي تواند به عنوان تغييراتي از پاسخ تعيين شده خط پايه حافظه اول تعيين شوند. اين تغييرات براي بهينه ساختن معيارهاي کلینیک شنوایی تهران صفیر شنيداري خاص در محيط هاي شنيداري كه انتظار مي رود بيمار از سمعك استفاده كند طراحي مي شوند.

مردمي كه سمعك هاي خود را در محيط هاي متعدد به كار مي گيرند ، كاهش شنوايي بيشتر ازdB55 فركانس بالا دارند و به بهره بيشتر از 0db فركانس پايين احتياج دارند و محتملتر است كه از حافظه هاي چند گانه استفاده كنند. هيچ يك از بهره يا OSPL90 نبايد بالاتراز حد مورد نياز براي يك بيمار باشد.به عبارت ديگر، يك سمعك ممكن است باعث كاهش شنوايي به دليل نويز توليدي خود سمعك بشود. خطر حاصل از نويز توليدي سمعك چه به صورت موقت  يا دائمي براي بيماراني با يك كاهش شنوايي عميق بالاتر است و مي تواند با استفاده كردن از تقويت كننده هاي غير خطي به حداقل برسد. 

مفهوم كلي وراي يك مشي تجويزي و تاريخچه مختصر

كاهش هاي شنوايي در درجه شان، شكل شان و نوعشان بسيار وسيع اند. در نتيجه يك سمعك بايد انتخاب شود و ويژگي هاي تقويتي آن بايد طوري تنظيم شود كه براي هر فردي با نقص شنوايي مناسب باشد. تنها روش عملي انجام آن استفاده از روش تجويزي است! در يك مشي تجويزي تنظيم سمعك يكي از چند خصوصيت نقص شنوايي فرد اندازه گيري مي شود. و ويژگي هاي تقويتي مورد نياز از آنها بر آورد مي شود.

طبعا اين نيازها وجود دارد تا رابطه شناخته شده اي بين خصوصيات فرد و ويژگي هاي تقويتي مورد نياز باشد.اين ويژگي هاي تقويتي مورد نياز اغلب به عنوان هدف تقويتي شناخته مي شوند. يك مشي تجويزي ممكن است صرفا با يك مشي قابل ارزيابي فرضي مقايسه شود. در چنين مشي اي چندين سمعك يا شكل هاي پاسخ به صورت تصادفي انتخاب مي شوند و سپس هر كدام روي فردي با نقص شنوايي آزمايش مي شوند تا بتوان دريافت كدام ار آنها بهتر است. مشي اي اينچنين به خودي خودبه دليل تعداد زيادي از ويژگي هاي تقويتي بالقوه اي كه مي تواند ارزيابي شود كاملا غير كاربردي است.

مردمي با كاهش هاي آميخته و انتقالي به بهره و SPL90 بزرگتر نسبت به مردمي با كاهش شنوايي حسي-عصبي با همان درجه كاهش شنوايي دارند. به دلايل متفاوت، بنظر مي رسد بهره لازم بري جبران كم شنوايي انتقالي كمتر از ميزان تضعيفي است كه كاهش انتقالي در گوش مياني ايجاد كرده است، همين امر در مورد OSPL90 هم صدق مي كند. 
سمعك چند حافظه اي به تنظيمات متفاوتي براي هر حافظه نياز دارد. اين تناوبها مي تواند به عنوان تغييراتي از پاسخ تعيين شده خط پايه حافظه اول تعيين شوند. اين تغييرات براي بهينه ساختن معيارهاي شنيداري خاص در محيط هاي شنيداري كه انتظار مي رود بيمار از سمعك استفاده كند طراحي مي شوند.
مردمي كه سمعك هاي خود را در محيط هاي متعدد به كار مي گيرند ، كاهش شنوايي بيشتر ازdB55 فركانس بالا دارند و به بهره بيشتر از 0db فركانس پايين احتياج دارند و محتملتر است كه از حافظه هاي چند گانه استفاده كنند. هيچ يك از بهره يا OSPL90 نبايد بالاتراز حد مورد نياز براي يك بيمار باشد.به عبارت ديگر، يك سمعك ممكن است باعث كاهش شنوايي به دليل نويز توليدي خود سمعك بشود. خطر حاصل از نويز توليدي سمعك چه به صورت موقت  يا دائمي براي بيماراني با يك كاهش شنوايي عميق بالاتر است و مي تواند با استفاده كردن از تقويت كننده هاي غير خطي به حداقل برسد. 
مفهوم كلي وراي يك مشي تجويزي و تاريخچه مختصر
كاهش هاي شنوايي در درجه شان، شكل شان و نوعشان بسيار وسيع اند. در نتيجه يك سمعك بايد انتخاب شود و ويژگي هاي تقويتي آن بايد طوري تنظيم شود كه براي هر فردي با نقص شنوايي مناسب باشد. تنها روش عملي انجام آن استفاده از روش تجويزي است! در يك مشي تجويزي تنظيم سمعك يكي از چند خصوصيت نقص شنوايي فرد اندازه گيري مي شود. و ويژگي هاي تقويتي مورد نياز از آنها بر آورد مي شود.
طبعا اين نيازها وجود دارد تا رابطه شناخته شده اي بين خصوصيات فرد و ويژگي هاي تقويتي مورد نياز باشد.اين ويژگي هاي تقويتي مورد نياز اغلب به عنوان هدف تقويتي شناخته مي شوند. يك مشي تجويزي ممكن است صرفا با يك مشي قابل ارزيابي فرضي مقايسه شود. در چنين مشي اي چندين سمعك يا شكل هاي پاسخ به صورت تصادفي انتخاب مي شوند و سپس هر كدام روي فردي با نقص شنوايي آزمايش مي شوند تا بتوان دريافت كدام ار آنها بهتر است. مشي اي اينچنين به خودي خودبه دليل تعداد زيادي از ويژگي هاي تقويتي بالقوه اي كه مي تواند ارزيابي شود كاملا غير كاربردي است.
بازدید : 22 شنبه 11 مرداد 1399 نظرات (0)

طبق بحث های قبلی در این فصل نتایج این ازمایش شگفت اور نیستند و ممکن است خواننده متوجه شود که عوامل مهم نادیده گرفته شدند.انتظار می رفت که قله های هارمونیک در شدت های بالای محرک با نورون های SR پایین/استانه بالا حفظ شوند و به تحقیق این را تایید می کند(Schalk & Sachs,1980) . ثانیا تست اولیه ی PSTHها سرعت های Spike بزرگتری را نشان می دهد.و سرعت های Spike اغازین محدوده ی پویا بزرگتری نسبت به Spikeهای حالت ثابت دارد. اگر تحلیل های  با استفاده از قسمت اولیه PSTH انجام شود قله های هارمونیک در شدت های خیلی بالاتری حفظ می شود (Smith, 1985) .گفتار واقعی بسیار پویا است پس این احتمالا نقش دارد.

نهایتا طرح های کد گذاری مکانی طبیعی احتمالا کدهای زمانی و سرعت را ترکیب می کنند. بسیاری از اطلاعات طیفی در واکه ها زیر 5 KHz که فاز لاکینگ قابل اندازه گیری است قرار دارد. با فرض اینکه کدگذاری واکه ها بوسیله ی نورون های با فرکانس های ویژه ی کمتر از 5 KHz انجام می شود. می توانیم ازمایش کنیم که ایا یک plot قدرت فاز لاکینگ در مقایسه با فرکانس ویژه محرک طیف دامنه را تولید می کند یا خیر. توجه کنید که این انالیز نشان دهنده یک ترکیب کدهای زمان مکان است زیرا فرض میشود هر نورون فرکانس ویژه خود را بوسیله ی زمان بندی Spikeهایش نشان می دهد.ستون سمت راست نتایج چنین ازمایشی را برای یک محرک اینجا را کلیک کنید گفتاری یکسان که اکنون در نظر گرفته شد نشان می دهد مقیاس واقعی استفاده شده سرعت میانگین فاصله محدود شده به مکان ، از تغییر فوریر هیستوگرام فاصله طبقاتی هر نورون گرفته شده است اما می توان انرا مشابه قدرت نرمال شده قفل فازی دانست. مجددا انچه مورد ازمایش قرار می گیرد این است که ایا توزیع پاسخ نورون ها در این نوروگرام تغییر یافته (تنها میانگین نشان داده شده است) شکل طیف محرک اصلی را تولید خواهد کرد یا خیر. و ایا قله های هارمونیک در شدت های بالا حفظ خواهند شد یا خیر. در واقع قله ها بخوبی حفط می شوند و نشان می دهند که تاثیرات اندکی از تغییرات در شدت محرک می پذیرند. با داشتن قفل فازی و نیزسرعت های Spike در شدت های بالا  ، چرا ممکن است قفل فازی کار حفظ قله های طیفی را بهتر ازمیزان پاسخ ها انجام دهد؟ کلید این مسیله در تفاوت های بین همزمانی سرکوب و سرعت سرکوب قرار دارد. و نیز در طریقی که پتانسیل عمل برای انالیز به حساب می ایند. فقط پتانسیل های عمل قفل فازی شده به فرکانس ویژه هر نورون در گنجانده شده اند. از پتانسیل های عمل قفل فازی شده به فرکانس های دیگر صرف نظر شده است. حتی اگر انه به افزایش کلی در سرعت پتانسیل عمل کمک کرده اند. علیرغم نتایج چشم گیری که با استفاده از مقیاس های زمانی می توان بدست اورد این که چطور ذهن از این ها استفاده می کند مشکل ساز است. یک کد مکان-زمان ترکیب شده مستلزم این است که سیستم شنوایی مرکزی به نوعی بتوانند تنها ان پتانسیل های عملی را که به فرکانس ویژه خود نورون قفل فازی شده اند ،تشخیص دهد. همانطور که توضیح می دهد، دقت زمانبندی حدود شنوایی وقتی که یک حدود شنوایی به طور مرکزی پیش می رود بسرعت از بین می رود. مشخص نیست که چطور کدهای زمانی در مغز نگه داری می شوند یا تغییر شکل داده می شوند.

بازدید : 27 شنبه 04 مرداد 1399 نظرات (0)

نوعی از تکنولوژی میکروفن

انتخاب سمعک های مرسوم

صرفنظر از انواع تنظیم مداری ، شنوایی شناس باید از اهداف تنظیم مناسب را که باعث تعیین مشخصه های الکترواکوستیکی قبل از سفارش سمعک و پیش تنظیمات وسیله می شود ، مشخص کند. با سمعک های مرسوم ، این با اهمیت تلقی می شود که چگونه سمعک باید قبل از تنظیم عمل کند، به دلیل حداقل انعطاف پذیری برای تعدیلات در روز تنظیم وسیله در دسترس خواهد بود. خوشبختانه شنوایی شناس استراتژی های تنظیم بسیاری را برای سمعک انتخاب دارد. متاسفانه تحقیقات اندکی در دسترس هستند برای عملکرد نسبی سمعک در فردی که از این روش های تنظیم استفاده می کند. بنابراین شنوایی شناس باید استراتژی تنظیم مناسب را براساس تجربیات سابق ، مدت زمان در دسترس و منابع در دسترس انتخاب کند.

انتخاب کردن استراتژی تجویزی

بدست آوردن میزان پاسخ کوپلر 2cc

تمرکز این بخش بر روش هایی است که با روش های تنظیمی بسیاری در استفاده کننده سمعک سفارشی می تواند استفاده شود. این نوع از سفارش زمانی ضروری است که پاسخ های سمعک های با انعطاف پذیری کمتر یا مرسوم سفارش داده می شوند. با یک سمعک قابل برنامه ریزی کامل ، کارکرد       Up-front ضروری نخواهد شد چون سمعک قابل برنامه ریزی می تواند برای پاسخ های گوناگونی طبقه بندی شود. زمانیکه کاراکترهای سمعک مناسب تعیین می شود ، مهم است که تخمین خوبی از اینکه چگونه سمعک در گوش فرد معین عمل می کند ، بزنیم . پاسخ کوپلر 2cc زمانیکه سمعک انتخاب و سفارش می شود، مورد نیاز است. این تنها راه برای ارتباط پاسخ مناسب سمعک با سازنده آن است. چون تنظیم کننده برای تغییر پاسخ سمعک های مرسوم محدود میکند ، پردازش تشخیص کوپلر 2cc اهمیت ویژه ای زمان تنظیم سمعک های مرسوم دارد. با تعیین کردن اینکه چگونه کوپلر 2cc منجر به پاسخ مناسب در گوش فرد می شود، نیاز به تعدیل پتانسیومترهای مهم زمان تنظیم ممکن است صورت نگیرد. Chapter 1 از این بخش را برای توضیح جزئیات اندازه گیری های کوپلر ببینید. در اینجا دو هدف در پردازش قبل از تنظیم وجود دارد که هریک اطلاعات میانگین گیری و یا بر اساس فرد می توانند در بدست آوردن اهداف مناسب کوپلر استفاده شوند. میانگین گیری داده ها زمانیکه فرد نزدیک به میانگین قرار دارد خوب عمل میکند ؛ هرچند اگر فرد تفاوت های مهمی از میانگین را داشته باشد همانند افراد بسیاری عمل میکند که اهداف تنظیم بدست آمده ممکن است اتفاق بیفتد. این ممکن است در سمعک های قابل برنامه ریزی مشکلی نباشد چون میزان زیادی از انعطاف پذیری تعدیلات برای شنوایی شناس قابل دسترس است. یک سمعک مرسوم تغییرات مهمی را که در تنظیم مهم هستند ممکن است اصلاح نکند اگر سمعک در گوش واقعی همانگونه که پیش بینی شده بود عمل نکند. این روشن نیست که اندازه گیری های فردی بیماران را راضی تر کند. هرچند ، عدم بکارگیری اندازه گیری های فردی در اهداف کلی می تواند نیازی برای بکارگیری وسیع تر انتخاب سمعک در طول پروسه تنظیم را ایجاد کند. بنابراین آزمایشگر تنظیم تکنولوژی مرسوم ممکن است بخواهد میزان اندازه گیری های فردی را در کوپلر 2cc بررسی کند تا نیاز به تعدیلات سمعک را برای match اهداف متنوع گوش واقعی در زمان تنظیم به حداقل برسد.

بازدید : 25 سه شنبه 31 تیر 1399 نظرات (0)

اگر فردی از انجام پارامترهای قابل برنامه ریزی گوناگون انجام شده مطمئن نیست ، طرحی کلی برای تکنولوژی مرسوم ممکن است یک نقطه شروع خوبی باشد برای سفارش تکنولوژی مرسوم یا تکنولوژی قابل برنامه ریزی دیجیتالی.

هدف از تنظیم وسایل کمک شنوایی :

هدف از تنطیم وسایل کمک شنوایی تغییر دادن نیست هرچند یکی از آنها تنظیم تکنولوژی برنامه ریزی یا مرسوم است. شنوایی شناسان بسیاری با مجموعه بزرگی از اهداف برای تنظیم وسایل کمک شنوایی موافق اند : صداها قابل شنیدن هستد اما ناراحت کننده نیستند ، سمعک ها کیفیت صدای خوب و شنوایی مطمئن محیطی و تقویتی که بیماران عموما نیاز دارند و توقع دارند را فراهم میکنند. بسیاری همچنین این را اضافه میکنند که سمعک ها باید تمایز گفتار در سکوت و نویز را بهبود بخشند اما این احتمالا شامل بیمارانی که عموما نیاز دارند است. هدف تغییر وابستگی در تکنولوژی برگزیده نیست هرچند این اهداف بوجود می آیند اما ممکن است به آرامی تغییر کنند.

اهداف هر تنظیمی باید قبل از اینکه انتخاب سمعک انجام شود و اینکه انتخاب و پروسه اندازه گیری انجام شود ، تعریف شود. آنها باید مشخص کنند که سمعک ها در نهایت چگونه ارزیابی خواهند شد. بعبارتی اگر کیفیت صدا اهمیت دارد ، انتخاب سمعک تراکمی است و درک فرد از کیفیت صدا باید در پروسه ارزیابی مشخص شود. اگر توانایی شنیدن اهمیت دارد ، مداراتی که یک محدوده وسیع از سیگنال ورودی قابل شنیدن را فراهم میکنند ممکن است انتخاب شود و توانایی فرد در شنیدن صداهای بلند ، متوسط و آرام در طول پروسه تنظیم سمعک مشخص شود. بعلاوه ، اگر مشخصه ای به منظور سفارش برای فرد ، با اهمیت کافی فرض شود ، سپس عملکرد مشخصه باید بررسی شود. یک مکانیسمی باید برای اندازه گیری هریک از اهداف تنظیم سمعک در دسترس باشد که آیا هدف Physical است یا Subjective ( بهبود کیفیت زندگی فرد ) .

ارزیابی و اندازه گیری سیستم شنوایی ، محیطی ، و فردی :

در ابتدا آستانه های ویژه گوش فرد بعنوان عملکرد فرکانسی برای شروع پروسه تنظیم لازم است که ثبت شود. هرچند در اینجا بیشتر درباره سیستم شنوایی ، شنوایی محیطی و فردی که در انتخاب و تنظیم سمعک است مورد توجه قرار می گیرند.

ارزیابی سیستم شنوایی :

در حال حاضر ، بسیاری از محققان و آزمایشگران طرفدار اندازه گیری رشد بلندی فردی به منظور توجه در انتخاب پاسخ وسیله کمک شنوایی هستند. رشد بلندی ممکن است بوسیله اندازه گیری آستانه های فردی و سطح ناراحت شنیداری بدست آید. این فرض یک رشد خطی متوسط از بلندی بین دو نقطه پایانی است. این اطلاعات الزامی نیستند اما در برنامه های انتخاب مانند DSL و NAL-R میتوانند استفاده شوند.

منحنی رشد بلندی فردی اینگونه پنداشته نمیشود که عملکردهای رشد بلندی فرد خطی هستند از آستانه کشف به آستانه ناراحتی و شاید و بسیار مهمتر اینکه ، بلندی راحتی وسط آستانه کشف و آستانه ناراحتی است.

مقداری از اطلاعات شنوایی که جمع آوری میشوند به یک بهره در اندازه گیری های خاص فردی و به برنامه  تنظیم وسیله کمک شنوایی مورد استفاده وابسته است. ممکن است استفاده از برنامه تنظیم سمعک با استفاده از میانگین داده ها بعنوان یک نقطه شروع با وسیله قابل اندازه گیری راحت شود زیرا سمعک میتواند از طریق روش های بررسی و تحقیق متنوعی تنظیم شوند. فردی ممکن است راحتی کمتر با این پروتکل زمان استفاده از وسایل مرسوم داشته باشد که نمیتوانند با مهارت زیاد اندازه وسیعی انجام دهند.

متاسفانه مطالعات کنترلی قابل اطمینانی وجود ندارد که مدرک واضحی فراهم کند مبنی بر استفاده از اطلاعات رشد بلندی فردی که خروجی یک وسیله کمک شنوایی تنظیم شده را بهبود بخشند.

بازدید : 33 دوشنبه 30 تیر 1399 نظرات (0)

اندازه گیری اختلاف جفتگیر با گوش واقعی (RECD):

برای اندازه گیری پاسخ RECD یک فرد، یک آنالیزور بهره القایی مورد استفاده قرار می گیرد. بازگو کنید که بهره القایی، متفاوت است بین SPL کانال گوش دارای سمعک و بدون سمعک. ما توانایی آنالیزور برای اندازه گیری اختلاف سمعک  را مزیبت در نظر میگیریم اما در این مورد ما بین SPL  در کانال گوش فرد و SPL  در کوپلر (یا گوش مصنوعی) تفاوت میگذاریم.

این مراحل در پائین ذکر شده، همانطور که در شکل 10.3 نشان داده شده است (مودی، سجاوالد وسین کلیر، 1994). توجه کنید برخی آنالیزور های بهره القایی شامل اندازه گیری RECD به عنوان یک فرآیند استاندارد هستند. این آنالیزورها برای اندازه گیری کوپلر از یک کوپلر میکروفون استاندارد استفاده می کنند ، بنابراین لازم نیست که یک پروب میکروفون در داخل کوپلر وارد شود.در اینچنین آنالیزور هایی چهارچوب فرآیند در ساختار دستی آنالیزور را دنبال نمائید.

1- یک گوشی ER3A پایانه دار را در یک Foam sleeve به آنالیزور بهره القایی سوکت خروجی بلندگو وصل نمائید. (شما ممکن است به یک آداپتور کناسب نیاز داشته باشید.)

2- پروب میکروفون را در داخل یک کوپلر HA1 – 2cc وارد نمائید. برخی کوپلر ها یک سوراخ مخصوص مته شده در طرف (به طور ابتدایی با Putty پر شده است) تا پروب را تطبیق نماید. در این کوپلرها میکروفون منظم کوپلر بایستی قرار گیرد تا حفره را پر نماید اما استفاده نمی شود. دیگر کوپلر های 2cc یک آداپتور کوپلر دارد که اجازه می دهد پروب در داخل کوپلر از طریق یک آداپتور وارد شود که میکروفون معمول کوپلر را جابجا می کند. متناوبا تیوب های پروب از طریق Foam sleeve  می تواند با فشار اولیه از طریق یک قلاب سوزنی وارد شود و سپس از طریق تیوب میکروفون کشیده می گردد (کیلون، ارتباطات شخصی)

3- خروجی گوشی ER3A را به کوپلر HA1 – 2cc متصل کنید. شما می توانید Foam sleeve  1 یا 2 میلی متری گوشی را در داخل کوپلر 2cc وارد نمائید یا انتهای Flash با استفاده از Putting کوپلر را قرار دهید، هر کدام که برای کوپلر مورد استفاده ی شما مرسوم تر است.

یک پاسخ خطی پایه ای را بر روی آنالیزور بهره القایی راه بیندازید. آنالیزور را به دقت کنترل نمائید به همان شیوه ای که شما می خواهید، اگر شما پاسخ بدون کمک در گوش فرد را اندازه گیری می کنید.

5- تیوب میکروفون گوشی ER3A را در داخل گوش فرد نمائید. در انتهای میانی Sleeve گوشی در مسافت مشابه پایین کانال که انتهای میانی سمعک خواهد بود.

6- یک پاسخ بر روی آنالیزور بهره القایی وارد نمائید. آنالیزور را به طور دقیق مشابه روشی که می خواهید کنترل نمائید. اگر شما اندازه گیری می کنید پاسخ در پاسخ در گوش سمعک دار در گوش فرد. بهره ی القایی نشان داده شده بوسیله ی آنالیزور، در حقیقت RECD برای فرد خواهد بود.

همچنین در بیمارانی که قصد دارند با یک سمعک پشت گوشی فیت شوند، فرآیند بالا می تواند که به کار رود. دقت بیشتر اندازه گیری  RECD میتواند اعمال شود. اگر قالب خودی بیمار استفاده شود برای اندازه گیری گوش واقعی بجای یک Foam sleeve و یک قاب HA2 برای اندازه گیری کوپلر استفاده شود. در این مورد همچنین اندازه گیری  RECD به (سوند بود) قالب فرد اجازه می دهد. همچنین به اثرات  Vent out اجازه می دهد اما به اثرات Vent in اجازه نمی دهد (بخش 5.3.1). اگر ترکیب قالب HA2  خود فرد استفاده شود، مراحل 1،4 و 6 مشابه هستند اما مراحل 2،3 و 5 بایستی با موارد زیر جابجا شوند:

2a. میکروفون پروب را در داخل یک کوپلر HA2 وارد نمائید.

3a. گوشی ER3A را با کوپلر HA2 بوسیله ی یک شیلنگ 25mm متصل نمائید.

5a. تیوب پروب و قالب فرد را در داخل گوش وارد نمائید.

بازدید : 25 شنبه 28 تیر 1399 نظرات (0)

اندازه گیری های دامنه باید نسبت به کاهش یا عدم همزمانی فعالیت عصب 8 خیلی حساس باشد.همان طور که قبلا در این فصل مرور شد، بسیاری از مطالعات اندازه گیری های دامنهABR استاندارد را بررسی کردند ونتیجه گرفتند که آنها اغلب خیلی متفاوت مقایسه می شوند با اندازه گیری های زمان نهفتگی. دو مولفه بزرگ تغییر پذیری این دامنه که قبلا بحث شد عبارتند از: 1)نوبز باقی مانده در میانه و 2)phase cancellation فعالیت مرتبط با فعال سازی پیشرونده سمعک  و تنوعات زمان پاسخ در طول حلزون. اندازه گیری های دامنه موج ABR استاندارد همه فعالیت های نورونی را از محرک کلیک را به دلیلphase cancellation منعکس نمی کند.به ویژه مطالعات نشان داده است که فعالیت مناطق فرکانس پایین حلزون به مقدار کمی در دامنه موج5 ABR استاندارد شرکت می کنند. بنابراین مثل اندازه گیری های زمان نهفتگی استاندارد، اندازه گیری های دامنه استاندارد تومورهایی را که بطور کامل فیبرهای فرکانس بالا را تحت تاثیر قرار می دهند را از دست می دهد.هر کدام از تست هایABR که نیازمند یک تغییر در دامنه یا زمان نهفتگی موج

5 استاندارد باشد به سختی می تواند تومورهای آکوستیک کوچک را تشخیص دهد. همان طور که نتایج بیماری از مطالعات نشان دهنده نارسایی اندازه گیری هایABR استاندارد در شناسایی تومورهای کوچک است، آزمونهای کلینیکی برای نشان دادن تومورهای آکوستیک از MRIاستفاده کردند.بخاطرشیوع کم تومورهای آکوستیک حتی در بیماران با علایم کلینیکی مهم بسیاری از تصاویر گرفته شده از بیماران تومور نداشت.سیستم مراقبت از سلامت اکنون تاکید زیادی بر کاهش قیمت و توجیه گران بودن تست های کلینیکی دارد. قیمت بالا، فقدان در دسترس بودن و دیگر زیانهای MRI انگیزه هایی را به قصد تجدید نظر کردن در کاهش قیمت ها و قیمت های قابل دسترس وسیع تر مثلABR بوجود آورد.

یک روشABR قادر به تشخیص تومورهای کوچک با ویژگی خوب ممکن است گران بها باشد چون که می تواند1) هزینه های مراقبت سلامت را کاهش دهد 2) تعدادی از بیمارانی را که تحمل اضطراب و عدم راحتی یک تستMRI را ندارند کاهش دهد 3)امکانات غربالگری را برای نواحی روستایی و کشورهای با محدودیت دسترسی به MRI را فراهم می کند 4)یک تست متناوب را وقتی که عدم استفاده از MRI وجود دارد را فراهم می کند و 5)یک توجیه برای گران بودن تست هایMRI فراهم می کند.

پاسخ های دسته بندی شده شنوایی ساقه مغز: اندازه گیری جدید برای تشخیص توموهای آکوستیک کوچک

اگر اندازه گیری ABR جدید در تشخیص تومورهای کوچک موفق باشد باید از نقطه ضعف اصلی آن که قبلا توصیق شد اجتناب کنیم. ما فرض می کنیم که برای انجام دادن آن باید یک اندازه گیری از فعالیت نورونی کل حلزون باشد نه فقط از قسمت های فرکانس بالای حلزون. این محدودیت شدیدا نشان می دهد که هر یک از اندازه گیری های زمان نهفتگی یک مولفهABR، مثل زمان نهفتگی موج 5 ناکافی است.ما قبلا گفتیم که مطالعاتABR نشان می دهند که فعالیت فرکانس بالا بر پاسخ های دامنه و زمان نهفتگی چیره می شود، و ما فرض کردیم که تومورهای کوچک همیشه این فیبرها را تحت تاثیر قرار نمی دهند.

آیا شواهد نوروآناتومیکی برای تایید این فرض وجود دارد؟؟؟

بازدید : 53 سه شنبه 24 تیر 1399 نظرات (0)

روش انتخابي NAL-SSPL براي تجويز OSPL90 . در اين روش مقادير حد وسط منحني بالاترين سطح شدتي غير نارحت كننده و منحني سطح اشباع به عنوان OSPL90 مطلوب در نظر گرفته مي شود.

: يك سمعك چند كاناله كه در آن منحني ها محدود كننده (a) به طور مستقل در هر كانال و(b) يك سيگنال باند پهن بعد از كانالها دوباره به هم ميپيوندند.

كانال هاي بيشتر افزايش وسيعتري در بلندي ايجاد ميكننددر جبران اين مورد OSPL90 هنگامي كه توسط سيگنال هاي باند باريك اندازگيري ميشود بايد بسته به اينكه نياز براي محدود كردن يك كانال چقدر است ، معمولا سمعك هاي چند كاناله به اين كاهش در OSPL90 ادامه مطلب نياز خواهند داشت وسمعك هاي تك كاناله نياز نخواهند داشت اما بلوك دياگرام سمعك بايد قبل از تصميم گرفتن اينكه آيا كاهشي در OSPL90 ايجاد ميكندبا دقت آزموده شود. 

تجويز كردن حداكثر خروجي يك فركانس خاص

در هر فركانس پاسخ اشباع واقعي گوش كه در خور بخش حسي عصبي كاهش است را از جدول 9.4 بخوانيد.اگر سمعك در داخل هر كانال محدود كننده مستقلي دارد، ارزش ها را با مقادير داده شده در جدول 9.5 كاهش ميدهد.

در كم شنوايي انتقالي يا آميخته براي دادن RESR نهايي ، 87.5 درصد از بخش انتقالي از هر كاهش در هر فركانس اضافه ميشود.

 براي توضيح تجويز در دوره هايي از SPL كوپلر 2cc مقادير RECD ميانگين يا منفرد را از مقادير RESR كم كنيد.

 

RESR(dB SPL) در مقابل آستانه شنوايي (dB HL) . در سمعك هايي كه حداكثر خروجي به طور مجزا در كانالهاي جداگانه محدود مي شوند، RESR(or OSPL90) بايد توسط مقدار نشان داده شده در جدول 9.5 كاهش داده شود.

زمينه تئوري: ناشي شدن از قانون انتخاب OSPL90 فركانس خاص

ابتدا سطوح نارحتي از آستانه شنوايي كه در Dillon&Storeg نشان داده شده ، تخمين زده شده بودند.دوم: حداقل SPL در هر فركانس كه جهت جلوگيري از اشباع ضروري است ، از روي همان مبنا جهت تجويز در ديلون واستورگ تخمين زده شده بود. فقط تفاوت اين بود كه بهره در هر فركانس نسبت به بهره ميانگين سه فركانس استفاده شده بودند. چون در روش NAL-RP بهره در هر فركانس بستگي به آستانه شنوايي در فركانس هاي ديگر دارد، بهره متناظر در هر درجه از كم شنوايي با استفاده از داده حاصل از 700اديوگرام تخمين زده شده بود. اين بهره ها تعيين شده با بهره هاي كمك شده واقعي گوش مغايرت داشته بنابراين نتيجه دادن حداكثر تجويز براي خروجي در دوره هاي پاسخ اشباع واقعي گوش (RESR) خواهد بود .پس RESR مطلوب اينگونه تخمين زده شده بود تا مقدارش وسط بين حداقل RESR باشد تا از اشباع جلوگيري كند وحداكثرRESR  براي اين است تا از نارحتي جلوگيري كند.

 

در سمعكهايي كه حدكثر خروجي به طور مجزا در تعدادي از كانال ها محدود شده است ، RESR به دلايلي مختصر در تكست بايد كاهش يابد. داده هاي  Pavlovic&Bcentler نشان ميدهد كه جهت جلوگيري از ايجاد نارحتي ميزان كاهش بايد مساوي 4+13log(n) باشد كه  n تعداد كانال هاي مستقل ميباشد.متشابها حداكثر خروجي جهت جلوگيري از اشباع در هر كانال به مقدار زيادي مورد دستيابي نيست، چون فقط يك بخش از قدرت خروجي در هر كانال تنزل پيدا ميكنند.يك فرض اين است كه قدرت سيگنال بعد از تقويت به طور مساوي بين كانال ها توزيع ميشود. وكاهش تقريبا 10log(n) خواهد بود.كاهش در RESR مطلوب همچنان كه نشان داده شده ، براي اينكه وسط مسير بين كاهش در حداقل وحداكثر مقادير مجاز قرار بگيرد، برآورد شده است.

منبع: www.tehransafir.com

 

 

بازدید : 25 دوشنبه 23 تیر 1399 نظرات (0)

مبدل دیجیتال به آنالوگ :

در بیشتر(شاید همه) سیستم های AEP در دسترس تجاری فعلی ، محرک های آکوستیکی مورد استفاده برای استخراج پتانسیل برانگیخته به وسیله ی کامپیوتر به صورت دیجیتالی تولید می شوند . این سیگنال های دیجیتالی با وسیله ای که مبدل دیجیتال به آنالوگ (DAC) نامیده می شود ، سمعک به سیگنال آنالوگ تبدیل می شود . aliasing می تواند توسط مبدل دیجیتال به آنالوگ به وجود آید . به منظور جلوگیری از aliasing ، ولتاژ خروجی DAC می تواند در فرکانس مناسبی (مثلا کمتر از نصف فرکانس نمونه برداری)  با وسیله ای که anti-imaging filter نامیده می شود ، low-pass فیلتر می شود . باید توجه داشت که گوشی های مورد استفاده در اندازه گیری های AEP کلینیکی به طور کلی  low-pass cut off کمتر از 10000Hz دارندکه اگر ریت های DAC بالاتر از 20K Hz مورد استفاده قرار گیرد، این مبدل ها ممکن است به عنوان فیلترهای anti-imaging به کار گرفته شوند .

کاهش نویز :

برای ثبت های انسانی ، دامنه AEP معمولا نسبت به نویز زمینه بسیار کوچکتر است . هرگونه فعالیت الکتریکی ناخواسته نویز نامیده خواهد شد . برای اهداف AEP ، این نویز می تواند شامل دو فعالیت پریودیک وغیرپریودیک باشد وهمچنین می تواند شامل هر دو منشاء بیولوژیکی وغیربیولوژیکی باشد . منابع بیولوژیکی نویز شامل فعالیت های ماهیچه ای وEEG هستند که هردو نشان دهنده ی نویز غیربیولوژیک هستند . منابع غیربیولوژیکی نویز شامل نویز غیرپریودیکی ناشی از bioamplifierها ونویز خط  قدرت پریودیک (60Hz ویا50Hz  برای اروپاییان) است . 60Hz (یا 50Hz  ) نویز ممکن است ناشی از داخل خود سیستم AEP باشد ، اما اغلب ، این نویز ناشی از اتاقی است که AEP در آن در حال انجام است . نویز ممکن است به وسیله ی لامپ ها تولید شود ، ویا به وسیله ی دیگر تجهیزات الکتریکی موجود در اتاق ساطع شود . این نویز الکتریکی 60Hz (یا 50Hz) در اتاق تولید شده است ، وفرد مثل یک آنتن عمل میکند . اگر این نویز خطی به وسیله ی الکترودهای روی جمجمه فردpicked up ، این تقویت شده است (با فعالیت های بیولوژیکی) . اگر بهره ی 1000000 به وسیله ی bioamplifierها مورد استفاده قرار گرفته باشد ،چند میکروولت نویز خطی به چند ولت تبدیل می شود .

شما چگونه نویز ناخواسته را کاهش می دهید ؟

ابتدا ، امپدانس الکترود پایین میتواند نویز خطی 60Hz (یا 50Hz) را کاهش دهد . دوم ، راحتی فرد وتشویق او به خوابیدن (اگرکه تاثیر منفی روی پاسخ های مورد نظر نداشته باشد ) می تواند به طور قابل ملاحظه ای نویز ناشی ازفعالیت های ماهیچه ای را کاهش دهد . سوم ، تقویت تفاضلی (مثلا استفاده از سه فاز الکترود در هرکانال ثبت) می تواند نویز حالت مشترک را کاهش دهد . چهارم ، فیلتر کردن خروجی از bioamplifier می تواند نویز را کاهش دهد . نهایتا ، میانگین گیری (معدل گیری) سیگنال ، نویز زمینه ناخواسته را کاهش می دهد . ما قبلا کاربرد الکترود و استفاده از تقویت تفاضلی را مورد بحث قرار دادیم .

در پاراگراف زیر ، ما اطلاعات بیشتری در مورد استفاده از فیلترینگ و معدل گیری سیگنال برای کاهش نویز ناخواسته ارائه خواهیم داد . فیلترینگ شامل حذف نویزی که خارج از رنج فرکانسی پاسخ مطلوب است میباشد . برای مثال ، بیشترین انرژی در ABR برانگیخته شده به وسیله ی محرک کلیک در محدوده ی فرکانسی 100Hz تا 3000Hz است . به طور انتخابی حذف کردن فعالیت های الکتریکی زیر 100Hz وبالای 3000Hz نویز زمینه را با تغییرات نسبتا جزئی در ABR کاهش خواهد داد . شکل 11-8 چهار نوع اصلی از عملکردهای فیلتر را نشان داده است . یک فیلتر low-pass (شکل 11-8A) سیگنال بالاتر از یک فرکانس داده شده را کاهش می دهد اما به انرژی فرکانس پایین تر اجازه ی عبور از این راه را می دهد (مثلا ،اجازه می دهد که سیگنال ها عبور کنند .

بازدید : 27 یکشنبه 15 تیر 1399 نظرات (0)

جريان خروجي يك آمپلي فاير كلاسAدرپاسخ به يك ولتاژ ورودي

از يك طرف، اين جريان ساكن بايد در حد امكان كوچك باشد كه طول عمل باتري در حد امكان طولاني شود قیمت سمعک تهران صفیر . از طرف ديگر، جريان ساكن، بايد در حدي بزرگ باشد كه قله هاي منفي موج، برش داده نشود. اين وضعيت منجر مي شود كه در بسياري از سمعك ها، برش قله، حتي براي سيگنال هاي خروجي سطح متوسط رخ دهد. اين سمعك ها به عنوان crummy – peak – clipping يا سمعك هاي starved class A شناخته مي شوند.

اين اصطلاح، نشان مي دهد كه آمپلي فاير كلاس A ، اعوجاج بالايي ندارد.

آمپلي فايرهاي كلاس A ذاتا كم بازده هستند. آنها جريان خروجي را حتي وقتي كه سمعك در حال تقويت سيگنال نيست، مصرف مي كنند. حتي زمانيكه يك سيگنال تون خالص وجود دارد، در بهترين حالت، آمپلي فاير كلاس A مي تواند 50% قدرتي كه استفاده مي كند، به رسيور منتقل كند. قدرت باقيمانده، دماي آمپلي فاير را بالا مي برد. كاربرد آمپلي فاير كلاس A در حال كاهش است، آنها تنها براي سمعك هاي با قدرت خيلي پايين مناسب هستند

آمپلي فايرهاي كلاس B:

از اين آمپلي فاير، براي كاهش اتلاف انرژي در خروجي آمپلي فاير استفاده مي شود. اين آمپلي فاير، از دو آمپلي فاير مجزا تشكيل شده است كه هر يك، با جريان ساكن صفر يا خيلي كوچك هستند،و هر يك از آنها يك نيم موج سيگنال را تقويت مي كنند.

يكي از آنها، ديافراگم رسيور را در يك جهت هل مي دهد و آمپلي فاير ديگر آن را به طرف ديگر مي كشد. از اين رو تحت عنوان آمپلي فايرهاي push – pull نيز شناخته مي شوند.

چون سيگنال خروجي آنها، به وسيله جريان ساكن  آنها محدود نمي شود، آمپلي فايرهاي كلاس B، براي سمعك هاي با بهره بالا مناسب هستند. اما آنها هنوز، آمپلي فاير ايده آلي نيستند. چون كارايي  آنها 79% مي باشد و از معايب ديگر‌آنها، اين است كه چون از خازن هاي زيادي تشكيل شده اند، طراحي آن در يك سمعك بسيار كوچك، دشوار است.

آمپلي فايرهاي كلاس D:

اين آمپلي فايرها، از اواخر دهه 1980 ميلادي، به بازار عرضه شدند. در عوض تقويت مستقيم سيگنال شنيداري، آمپلي فاير D ،براي تغييردادن پهناي هر پالس درون يك محدوده فركانس بالا، از سيگنال شنيداري استفاده مي كند.

باوجوداينكه هر پالس هميشه بيشترين ولتاژ ممكن را دارد (ولتاژ باتري)، قدرت پالس 

بازدید : 24 چهارشنبه 11 تیر 1399 نظرات (0)

یکی از موارد قابل توجه در نوروپاتی بچه های خیلی کوچک این است که ظرفیت شنیداری،رشد زبان و گفتار،آزمون های الکترونیزیولوژیک مثل ABR و همچنین OAE باید به شکل مکرر و چندین بار قبل از تصمیم گیری برای جراحی کاشت حلزون انجام شود قیمت سمعک زیرا ممکن است نوروپاتی شنوایی در بعضی از بچه های زیر 1 سال یا 6 ماه به طور خود به خودی بهبود پیدا کند

گزارش یک مورد

Akihiro Katada و همکارانش در سال 2004 از دپارتمان گوش و حلق و بینی دانشگاه Asahikawa ژاپن یک مورد از کاشت حلزون شنوایی در یک بزرگسال دچار نوروپاتی را گزارش کردند. بیمار مردی 34 است که از سن 10 سالگی دچار کم شنوایی دو طرفه حسی عصبی شده است.در تمام دوران نوجوانی سمعک دریافت کرده بود اما تمایز گفتار او پیشرفت چندانی نکرد به همین دلیل بیشتر  متکی بر لب خوانی بود.بیمار هیچ سابقه پزشکی دیگر نداشت.

ادیوگرام تون  خالص او افت شنوایی در حد متوسط تا شدید حسی عصبی دو طرفه را نشان می داد

آستانه های unaided(بدون تقویت) گوش راست او dBHL77.5 و گوش چپ او dBHL53.8بود. نتایج تیمپانومتری type An در هر دو گوش را نشان می داد و رفلکس اکوستیک در هیچ کدام از گوش ها پاسخی نداشت.برای ارزیابی امتیاز تمایز کلمات این بیمار از لیست لغات تک سیلابی ژاپنی (20 کلمه ای) استفاده شد وامتیاز این قسمت در سطح dBHL30-40 برای افراد نرمال 100% تعیین شده است.

در صورتی که بیمار معرفی شده امتیاز %0 در گوش راست و %15 در گوش چپ (حداکثر سطح ارائه) کسب کرد.

آزمون DPOAE در هر دو گوش انجام شد و پاسخ آن در فرکانس های پایین تر از HZ 2500 و 1000 نرمال بود.

در تست ABR با محرک کلیک هیچگونه موجی (در هر دو گوش) مشاهده نگردید.همچنین تحریک الکتریکی ترانس تیمپانیک پرومونتوری نشان داد دریافت سیگنال صوتی به شکل نرمال صورت می گیرد.و آستانه های gap detection به ترتیب 10 و 20 میلی ثانیه برای گوش راست و چپ بودند.

 

تصویر برداری و MRI عدم وجود ضایعات نورولوژیک را تأیید کرد.با توجه به این نتایج گوش راست این بیمار (گوش بدتر بر اساس آستانه های ادیومتری) برای دریافت پروتز کاشت حلزون Nucleus C124M انتخاب گردید.

بازدید : 27 شنبه 07 تیر 1399 نظرات (0)

مطالب اين بخش ماخوذ از فصل هشتم ويرايش پنجم كتاب " شنوايي ، مقدمه اي بر جنبه هاي سايكولوژي و فيزيولوژي اكوستيك " مي باشد . نظريه كشف سيگنال ( Swets ,1965 ، Greene & Swets , 1974 و Egan, 1975 ) بهترين شيوه را براي جداسازي تاثيرات حساسيت از باياس پاسخ فراهم مي نمايد . براساس اين نظريه ( TSD ) بدنبال پاسخ اين سوال هستيم  كه " چه چيزي به قضاوت ( بله ) يا ( خير ) منتهي مي شود كه با سوال " چه چيزي را فرد مي شنود ( يا نمي شنود ) " متفاوت است . TSD در سايكواكوستيك بسيار مهم است چراكه به آزمايشگر اجازه مي دهد تا از تاثيرات حساسيت و معيار پاسخ دور باشد . بعلاوه خود TSD به تاييد تجربي منتهي شده و مي توان از آن براي آزمايش نظريه ها و فرضيات متعاقب آنها استفاده نمود . كاربرد كليدي TSD ارزيابي مفهوم كلاسيك آستانه به عنوان يك مرز مطلق جداسازي احساس از غير احساس مي باشد .

فرض كنيد كه از فردي بخواهيم حين شنيدن يك تون در ترايال آزمون " بله " بگويد و در سمعک صورت نشنيدن " خير " بگويد . تعداد زيادي از ترايال ها براي هر چند سطح محرك استفاده مي شود و نيمي از آنها در هر سطح " Catch Trials " يا ترايال هاي بدون محرك مي باشد . بنابراين براي هر ترايال 4 حالت را مي توان در نظر گرفت : ( به ترتيب دو مورد اول درست بوده و دو مورد ديگر اشتباه مي باشد )

Hit ، هنگامي رخ مي دهد كه سيگنال ارايه شده و فرد نيز پاسخ مثبت " بله " مي دهد .

Correct Rejection ، هنگامي كه سيگنال وجود نداشته و پاسخ فرد منفي " خير " است .

Miss ، كه در آن سيگنال وجود دارد اما پاسخ فرد منفي " خير " است .

False Alarm ، حالتي است كه سيگنال ارايه نشده اما پاسخ فرد مثبت " بله " است . 

روش مرسوم در نمايش تركيبات مختلف محرك و پاسخ احتمالي ، درج آنها در جدولي تحت عنوان ماتريس محرك – پاسخ ( Stimulus – Response Matrix ) مي باشد كه در تصوير ذيل آمده است :

                                     

                             تصوير 1 : ماتريس يا جدول  محرك – پاسخ كه براي هر ترايال آزمون 4 نتيجه احتمالي

                            را نشان مي دهد ، پاسخ هاي درست مي تواند به صورت " Hit" يا " Correct Rejection "

                            باشد در حاليكه خطاها به صورت " Miss " يا " False Alarm " مي باشد .

ماتريس محرك – پاسخ عموما براي خلاصه كردن نتايج تمام ترايال ها در سطح شدت معيني استفاده مي شود . در اين راستا نظر به آنكه نرخ Hit خود نيز مي تواند به درجاتي از شانس حدس زدن يا موفقيت بهره ببرد لذا يك روش براي محاسبه اين خطا ، تاثير False Alarm براي تخمين ميزان پاسخ هاي مبتني بر حدس و تصحيح نرخ Hit بر اساس آن مي باشد . فرمول عمومي براي تصحيح مذكور به صورت ذيل مي باشد :                         

تصحيح يا اصلاحي كه بر اساس شانس موفقيت انجام مي شود باعث بهبود شده اما هنوز تاثيرات فاكتورهاي شنوايي ( حساسيت ) و فاكتورهاي غيرشنوايي را جدا نمي كند . در اصل ، اين فرايند اهميت فاكتورهاي غيرشنوايي را در تعيين پاسخ بارز نموده اما پاسخ " بله " به ترايال هاي فاقد محرك و پاسخ " نه " به ترايال هاي داراي محرك نشان مي دهد كه تصميم گيري براي پاسخ بيش از حساسيت براي محرك متاثر مي شود .نظريه كشف سيگنال به فاكتورهايي مربوط مي شود كه در اين تصميم گيري دخيل مي باشد .

بازدید : 16 شنبه 07 تیر 1399 نظرات (0)

 Tympanometry: برای بررسی سلامت پرده گوش ( TM) و تشخیص وجود مایع و فشار منفی در گوش میانی کاربرد دارد. تحقیقات نشان می دهد که از هر 3 کودک 2 مورد حداقل یک بار دچار عفونت های حاد گوش میانی سمعک نامرئی می شوند. در این آزمون نیازی به همکاری فرد نیست (آبجکتیو) بنابراین در بزرگسالان و اطفال قابل انجام است.

ART(acoustic reflex threshold): از این آزمون برای بررسی قوس رفلکس عضله رکابی گوش میانی (شامل عصب شنوایی و صورتی) استفاده می شود. این آزمون همراه با تیمپانومتری بینش صحیحی از وضعیت گوش میانی می دهد. همچنین این آزمون در کنار آزمون های آستانه گیری بسیار کمک کننده است. در این آزمون نیازی به همکاری فرد نیست (آبجکتیو) بنابراین در بزرگسالان و اطفال قابل انجام است.

ETFT(Eustachian tube function test): برای بررسی عملکرد شیپور استاش گوش در بزرگسالانی که دچار گرفتگی گوش می شوند و یا صدا در گوششان می پیچد استفاده می شود. این آزمون شامل مانورهایی است که فرد بزرگسال باید انجام دهد.

Tinnitus Evaluation: حدود یک سوم افراد به درجاتی وزوز را تجربه کرده اند. وزوز به صدایی آزار دهنده ای (وزوز، سوت، غرش و..) گفته می شود که در گوش فرد توسط خود فرد شنیده می شود و ممکن است منشا آناتومیک یا ساختاری در گوش یا سیستم مرکزی داشته باشد. در آزمون وزوز فرکانس (نوع) و شدت وزوز و منشا احتمالی آن ارزیابی می شود. امروزه از روش های بازآموزی و Tinnitus masker برای توانبخشی افراد دچار وزوز استفاده می شود.

OAE (Oto Acoustic Emmission): امروزه از گسیل های گذرای گوش (OAE) به عنوان یک آزمون غربالگر در تشخیص اولیه مشکلات شنوایی نوزادان استفاده می شود. ویژگی و حساسیت بالای OAE در تشخیص بد عملکردی حلزون و سرعت بالای انجام آزمون و همچنین عینی بودن (Objectivity) آزمایش، آنرا در ردیف استانداردهای حفاظت از سلامتی قرار داده است. وجود کوچکترین مشکلی در سیستم شنوایی فرد باعث می شود که فرد در این آزمون رد شود. کودکانی که در آزمون OAE رد می شوند ،  برای بررسی های بیشتر  به آزمون های ABR و ASSR ارجاع داده می شوند.

(Auditory brain Stem Response)ABR threshold: این آزمون حدود یک دهه است که به صورت بالینی رایج شده است. از این آزمون برای ارزیابی شنوایی نوزادان و افراد متمارض که همکاری ندارند استفاده می شود. پاسخ شنوایی ساقه مغز (ABR)  شامل یک سری از امواج می باشد که این امواج در تشخیص مشکلات شنوایی و آستانه گیری کاربرد دارند. با استفاده از ABR ، آستانه شنوایی فرد تا حدود آستانه به دست می آید. ABR دارای محدودیت هایی است که امروزه برای برطرف کردن این محدودیت ها از آزمون ASSR استفاده می شود. در واقع ABR و ASSR مکمل همدیگر می باشند و هر کدام به تنهایی دارای محدودیت هایی می باشند که استفاده همزمان از این آزمون ها بهترین نتیجه را خواهد داشت.

:(Auditory Steady-State Response)ASSR نحوه ثبت پاسخ های پایدار شنوایی (ASSR) همانند ABR می باشد با این تفاوت که ثبت ASSR خودکار می باشد و برخلاف ABR که نشان دهنده آستانه کلی شنوایی است،   ASSRدر چهار فرکانس آستانه شنوایی را همانند ادیوگرام نشان می دهد.

بازدید : 18 دوشنبه 02 تیر 1399 نظرات (0)

پارامترهايي كه در پاسخ ECAP آناليز مي شوند عبارتند از: جايگاه الكترودهاي آزمون، شكل موج ECAP آستانه و سطح ارائه مطلوب بلندي بصورت الكتروفيزيولوژيك و ذهني (رفتاري)، نهفتگي ECAP، و توابع رشد دامنه. سمعک اتیکن نتايج اين تحقيق را مي توان بصورت زير خلاصه كرد:

- در 96 درصد افراد يك ECAP واضح ثبت مي شود.

- در 96 درصد از همه الكترودهاي مورد بررسي، ECAP قابل ثبت بوده است (621 تا از 647 الكترود)

- بين طولاني تر بودن دوره ناشنوايي و سطح تحمل پايين تر تحريك، و نياز به نسبت هاي تكرار پايين تر ارائه محرك براي ارائه سطوح شدت كافي براي توليد پاسخ، ارتباط وجود دارد.

- شكل موج ECAP در 95 درصد پاسخ ها، داراي يك قله و در 7 درصد پاسخ ها داراي دو قله بوده است.

- ثبت قله هاي دوتايي در شكل موج ECAP از الكترودهاي راسي تر رواج بيشتري دارد.

- دامنه ECAP در ميان افراد مختلف تغييرپذيري بسيار زيادي دارد، تفاوت دامنه مجموعه N1-P1 در محدوده 12 to 633μv ديده مي شود.

- هم چنين براي هر فرد خاص نيز دامنه ECAP با الكترودهاي مختلف، داراي تغييرپذيري زيادي است (مثلا 20 تا 40 درصد تغييرپذيري).

- شيب تابع رشد دامنه براي ECAP در افراد مختلف، داراي تغييرپذيري مشابهي است يعني محدوده آن μV/CU 1.2μV/CU to 63.3 است. شيب تابع رشد دامنه براي هر كدام از افراد، تا حدي تغييرپذيري كمتري دارد. بطور كلي شيب توابع رشد دامنه 5 to 20μV /CU است.

- در بلندترين سطح ارائه مطلوب سيگنال، نهفتگي ECAP براي جايگاه هاي مختلف الكترود بطور متوسط براي N1 معادل 0.32 to 0.34 ms (در محدوده 0.22 to 0.62ms) و براي P1 معادل 0.66 to 0.67ms (در محدوده 0.35 to 0.98ms) است.

- آستانه ECAP با جايگاه الكترود رابطه دارد (كاهش تدريجي آستانه از الكترود 20 به الكترود 3)

- هيچگونه همبستگي روشني بين آستانه ECAP و دو پارامتر رايج ذهني در برنامه ريزي پردازشگر گفتار - به عبارتي آستانه و بيشترين سطح بلندي راحت - وجود ندارد.

يكي از ويژگي هاي ECAP در بيماران كاشت حلزون، وجود تغييرپذيري بزرگ در بين افراد و درون فرد است. پژوهش هاي فعلي بيشتر به بررسي عوامل موثر بر تغييرپذيري هاي بخوبي شناخته شده ارزيابي هاي الكتروفيزيولوژيك و رفتاري نتايج عملكردي كاشت حلزون اختصاص يافته اند.

در ميان اين عوامل احتمالي مي توان به سن بيمار، طول مدت ناشنوايي، علت افت شنوايي، تعداد سلول هاي سالم عقده مارپيچي و جايگاه الكترودهاي تحريكي درون حلزون و هم چنين ميزان نزديكي به تيغه مياني (در واقع به رشته هاي عصب شنوايي) اشاره كرد. در پژوهش هاي جديد كاشت حلزون، طرح دستگاه ها و روش وارد كردن الكترودها (به منظور به حداقل رساندن فاصله بين الكترودها و رشته هاي عصب (تيغه مياني) مورد توجه قرار گرفته اند. بطور نظري نصب دروني تر الكترودهاي كاشت حلزون در فاصله نزديك به تيغه مياني، بهترين حالت از نظر عملكرد محسوب مي شود. بر پايه همين عقيده به نظر مي رسد كه تفاوت در فاصله محل نصب الكترودها تا رشته هاي عصب شنوايي يكي از عمده ترين عوامل موثر در نتايج عملكردي حاصل ازكاشت حلزون در افراد مختلف و براي يك فرد خاص خواهد بود. شاخص هاي الكتروفيزيولوژيك بهبود نتايج عملكردي كاشت حلزون، شامل كاهش (بهبود) آستانه ها و كاهش تعامل كانال ها است. در سال هاي خير دو مدل از دستگاه هاي كاشت حلزون براي دستيابي به اين هدف ساخته شده است.

بازدید : 24 شنبه 24 خرداد 1399 نظرات (0)

آناليز مولفه هاي اصلي

مدتي است كه از روش آناليز مولفه هاي اصلي در مورد ساير شكل موج هاي پيچيده ارزيابي هاي الكتروفيزيولوژيك استفاده مي شود. از اين روش مي توان بخوبي براي آناليز شكل موج MMN استفاده كرد. در اين روش هدف آن است كه مولفه اي را كه بهتر از بقيه مي تواند واريانس (تفاوت) بين شكل موج هاي تكرار شده را نشان دهد، و يا پايدارترين پاسخ موج در شكل موج ها است، پيدا كنيم. از يك روش آماري متداول (مثل t-Test دو سويه) براي ارزيابي احتمال حضور پاسخ استفاده مي كنيم. نويز (پاسخ هاي غير MMN) داراي قیمت سمعک توزيع تصادفي هستند. در حالي كه MMN تمايل به يك مسير (علامت + و يا -) ولتاژ دارد (مثلا با پلاريته منفي). اين فرايند آناليز در سرتاسر شكل موج (و نه در يك حوزه نهفتگي از پيش تعيين شده) انجام مي شود.

عوامل غيرپاتولوژيك فردي موثر در ثبت پاسخ MMN

حافظه

بين حافظه و MMN يك ارتباط ذاتي وجود دارد. به بيان ساده، تشكيل يك نشان از ويژگي هاي محرك نامتغير (استاندارد) در حافظه حسي - پيش نياز ثبت پاسخ MMN - است. وجود يك پاسخ MMN نشان مي دهد كه محرك انحرافي، نوعي پاسخ عصبي را بوجود آورده است كه مربوط به رديابي تغييرات در اطلاعات ورودي (ذخيره شده در حافظه حسي) است.

در هر صورت فقدان حضور پاسخ MMN، به منزله مدركي براي فقدان حافظه محسوب نمي شود. در بسياري از مقالات، MMN به نقش حافظه در تشكيل پاسخ MMN اشاره شده است. ارائه محرك هاي استاندارد (نامتغير) به مدت چند ميلي ثانيه تا چند ثانيه، يك نشان را در حافظه تشكيل مي دهد كه حداقل براي 10 ثانيه يا بيشتر باقي مي ماند. ارائه محرك هاي انحرافي موجب پيدايش نوعي عدم تطبيق (Mismatch) در محتوي نشان حافلظه اي مي شود. نوع حافظه مطرح شده در MMN، به وضوح ارتباط چنداني با توجه، يا ساير فرايندهاي ذهني سطح بالا ندارد. به بيان ديگر MMN يك شاخص عيني و با آستانه (Cut) مشخص براي حافظه است.

با استفاده از MMN در پاسخ به محرك هاي انحرافي كه فقط از يك بعد (مثل فركانس يا طول مدت) با محرك استاندارد فرق دارند، و يا در پاسخ به مجموعه اي از چندين محرك كه داراي تفاوت هايي در ابعادمختلف هستند  و هم چنين با وجود تفاوت هاي برجسته تر گشتالتي (كلي) مي توان به بررسي وضعيت حافظه پرداخت. يافته هاي تجربي نشان مي دهند كه اطلاعات مربوط به محرك هاي انحرافي، براساس  الگو برداشت گشتالت (كل نگر) از ويژگي هاي محرك و به سادگي براساس تفاوت ميان يك يا بيشتر از يك محرك انحرافي در حاظه ذخيره مي شوند.

در بعضي تحقيقات اختصاصا از طريق پاسخ MMN به بررسي توانمندي هاي حافظه پرداخته اند. روشن است كه بيش از يك محرك را مي توان در حافظه حسي كوتاه مدت – مطرح شده در پاسخ MMN – نگهداشت، اما حداكثر تعداد آن هنوز معلوم نيست. برخي شواهد تجربي در مورد ميزان توانمندي حافظه (كه از طريق يك پاسخ MMN كه با الگوهاي پيچيده محرك انحرافي برانگيخته شده اند) تعداد آن را تا 7 عدد نشان مي دهند.

همانطور كه قبلا گفتيم، در صورتي كه وجه تمايز محرك هاي استاندارد و انحرافي، فركانس باشد با الگو ارائه جفتي محرك هاي انحرافي، پاسخ به محرك انحرافي دوم كمتر از پاسخ به محرك انحرافي اول است، در حالي كه دامنه MMN براي هر دو محرك پي در پي يكسان است. اين يافته ها نشان مي دهند كه مكانيسم حافظه (نهفته در پاسخ MMN) بصورت تابعي از ويژگي هاي محرك تغيير مي كند.

بازدید : 23 دوشنبه 19 خرداد 1399 نظرات (0)
پاسخ P300 ابتدا در اواسط دهه 1960 شناخته شد. هزاران مقاله در مورد روش هاي ارزيابي آن، به ويژه تاثير تغيير ويژگي هاي محرك در افراد نرمال و كاربردهاي باليني آن در كودكان و بزرگسالان منتشر شده است. در اين مبحث به تمامي آنها نمي پردازيم. آنچه پيش رو داريد در مورد روش اندازه گيري پاسخ P300 در جايگاه باليني و با استفاده از ابزارهاي باليني متداول است. علت هاي استفاده ازهر كدام از ويژگيهاي محرك و پارامترهاي دستيابي به پاسخ و قیمت سمعک معمولی تاثيرات خاص ناشي از اعمال يك تغيير خاص در هر كدام از پارامترهاي مربوطه را بصورت مستند بيان مي كنيم.

در واقع واژه پاسخ P300 دقيق نيست. در حوزه نهفتگي 300ms انواع مولفه ها يا قله ها وجود دارند كه با فرايندهاي نوروفيزيولوژيك و شناختي متفاوتي ارتباط دارند. هم چنين مولفه P3 - سومين قله مثبت در شكل موج پاسخ هاي وابسته به رويداد – را ممكن است با تاخير تا حد 600ms حتي با همان سيگنال گفتاري (مثل تشخيص تفاوت هاي معنايي) ثبت كرد. 

 

گفتار

ALR به راحتي توسط سيگنال گفتاري (طبيعي يا ساختگي) مثل /da/ و /pa/ قابل دستيابي است. از تغيير ويژگي هاي مختلف گفتار مثل زمان شروع صداسازي (VOT) مي توان در طراحي محرك ALR استفاده كرد.

طول مدت

 

 

خيز / افت

~10 ms

استفاده از زمان شروع طولاني تر نيز امكان پذير است.

پلاتو

 50 ms

طولاني تر كردن پلاتو اثر مناسبي در دستيابي بهتر به ALR مي شود.

نسبت تكرار

ثانيه /محرك 1.1

استفاده از نسبت تكرار كند براي دستيابي به ALR ضروري است، زيرا نورون ها در ناحيه كورتكس داراي دوره زمان عدم پاسخ طولاني تر هستند.

با كاهش فزاينده نسبت تكرار ارائه محرك تا حد ثانيه/محرك 1.25 و استفاده از فواصل بين محرك (ISI) بالاتر تا 8sec موجب افزايش دامنه ALR مي شود.

پلاريته

انبساطي

پلاريته سيگنال عامل چندان مهمي در ALR محسوب نمي شود

شدت

 

نوعا از سطح شدت متوسط سيگنال در ALR استفاده مي شود.

تعداد

 

تعداد دفعات تكرار محرك بستگي كامل به اندازه پاسخ و نويز زمينه دارد.

نسبت تكرار كليد انتخاب دفعات تكرار آزمون است. 20 تا 50 دفعه ميانگين گيري براي سطوح شدت بالا در محيط آرام و فرد با شنوايي نرمال كافي است.

گوش ارائه

تك گوشي

معمولا سيگنال را يك طرفه ارائه مي كنند.

پوشش

50dB

به ندرت با گوشي هاي اينسرت مورد نياز است و در سطوح شدت از به پوشش نداريم.

پارامترهاي دستيابي به پاسخ

 

 

تقويت كننده

50000

براي پاسخ هاي بزرگتر به تقويت كمتري نياز داريم.

حساسيت

25 to 50μv

نتيجه حساسيت كمتر نياز به تقويت بيشتر دارد.

زمان آناليز

600ms

براي دستيابي به مولفه هاي ديررس تر (مثل N400) به زمان آناليز طولاني نيازمنديم.

زمان پيش تحريك

100ms

در اختيار داشتن زمان پيش تحريك كافي موجب رديابي بهتر و ثابتي از سطح نويز زمينه مي‌شود و بالطبع يك خط مرجع مناسب تر براي محاسبه دامنه مولفه هاي منفي و مثبت فراهم مي كنند.

نقاط داده

 

 

جارو

1000

توضيحات بالا در مورد تعداد را بخوانيد

فيلتر

 

 

ميان نگذر

0.1 to 100Hz

ALR بخش كم فركانس از محتوي طيف فركانسي EEG است.

شكاف (Notch)

نداشته باشد

استفاده از فيلتر شكاف (ميان نگذر) براي حذف محتواي انرژي در حوزه 60Hz مي بايست در ALR اجتناب شود، زيرا فركانسهاي بسيار مهمي از ALR را حذف مي كند.

الكترودها

 

 

نوع

ديسك يا يكبار مصرف

استفاده از الكترودهاي ديسك كه در آن خمير (به جاي ژل) بكارمي برد، براي اطمينان از نصب صحيح الكترودهاي غيرمعكوس جمجمه مناسب است. استفاده از سيم ارتباط الكترود رنگي (قرمز و آبي) براي جايگاه نيمكره اي راست و چپ توصيه مي شود.استفاده از الكترودهاي يكبار مصرف يا الكترودهاي چندتايي كلاهكي نيز براي ارزيابي ALR امكان پذير است.

جايگاه الكترودها

 

 

 

غيرمعكوس

ثبت باليني ALR از جايگاه Fz يا Cz مناسب است، البته در بسياري از مقالات به تعداد الكترود 20 يا بيشتر هم اشاره كرده اند.

 

معكوس

معمولا از الكترودهاي نرمه گوش مرتبط شده دو طرفه استفاده مي شود. استفاده از جايگاه غيرجمجمه اي (مثل ريشه گردن) هم مناسب است.

 

ساير

نصب الكترودهاي چشمي (بالا و پايين يا گوشه يك چشم) براي رديابي پلك زدن ها و ميانگين از آنها بعنوان آلودگي و حذف آنها از پاسخ كلي لازم است.

زمين

FPz

الكترود مشترك (زمين) را هر جاي بدن مي توان قرارداد، اما پايين پيشاني يا ريشه بيني (بين دو چشم) متداول و كارآمد است.

 

تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 156
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 24
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 40
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 51
  • بازدید ماه : 244
  • بازدید سال : 2,546
  • بازدید کلی : 6,570